اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 513
فلسفه غیبت
بدون شک غیبت آخرین حجّت الهی، حضرت مهدیعلیه السلام، پدیدهای است که
به این صورت هرگز در تاریخ اتفاق نیفتاده و طبیعی است که ذهن جست و جو گر
انسان، همواره این پرسش را مطرح کند که چرا چنین رخدادی به وجود آمده است؟! در پاسخ به این پرسش به برخی از حکمتها و علتهای این رویداد، با استفادهازکلاممعصومینعلیه السلاماشاره میشود. در
ابتدا گفتنی است که پنهان زیستی آخرین ذخیره الهی، به طور قطع از اسرار
خداوندی است که پرنده اندیشه و فکر را توان پرواز تا آن قله رفیع نیست و
اگر در این راه توفیقی رفیق گردد، به یمن انفاس قدسیمقرباندرگاه حقائمه
معصومینعلیهم السلام است که گاه گوشهای از آن پرده رازها را به کناری
زده، در حد ظرفیت مخاطب و فهم او، حقایقی را آشکار ساختهاند. رسول گرامی اسلامصلی الله علیه وآله حقیقت سرّ بودن اینامر را چنین بیان فرمودهاست: «یا
جابِرُ! اِنَّ هَذا الاَمْرِ اللَّهِ وَسِرٌّ مِنْ سِرِّ اللَّهِ مَطوِیٌ
عَنْ عِبادِاللَّهِ، فَاِیّاکَ وَالشَّکَّ؛ فَاِنَّ الشَّکَّ فِی اللَّهِ
کُفْرٌ»؛ «ای جابر! همانا این امر؛ امری است از امر خداوندی و سِرّی است از
سِرّ خدا که بر بندگان او پوشیده است. پس بر حذر باش که دچار تردیدنشوی.
همانا شک دربارهخداکفراست». [1] . امام صادقعلیه السلام این حقیقت را
چنین تبیین فرمودهاند: «این امر، امری از امر خدا و سرّی از سرّ خدا و
غیبی از غیب خدا است و زمانی که میدانیم خداوند بزرگ مرتبه حکیم است،
تصدیق میکنیم که همه کارهای او از روی حکمت است؛ گرچه علتآنکارها بر ما
روشننباشد». [2] . اینک با استفاده از روایات معصومین علیه السلام برخی از دلایل غیبت امام زمان علیه السلام را بیان میکنیم. حفظ جان امام زمان: نخستین
فلسفه، حفظ جان حضرت مهدی علیه السلام به وسیله زندگانی مخفیانه است و
خداوند با پنهان ساختن آن حضرت، ایشان را از شرّ دشمنان حفظ کرد. امام
صادقعلیه السلام فرموده است: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَیْبَةً قَبْلَ اَنْ
یَقُومَ اِنَّهُ یَخافُ (وَاَوْمَأَ اِلی بَطْنِهِ یَعنی القَتْل)»؛ «همانا
برای قائم قبل از آنکه قیام فرماید غیبتی است؛ چرا که در هراس است (و حضرت
اشاره بهشکم خودکرد، یعنیبیمکشته شدن دارد)». [3] . البته این نه به
آن معناست که آن حضرت از شهادت و کشته شدن در راه خدا هراس دارد؛ بلکه آن
حضرت چون آخرین ذخیره الهی در زمین است و آن حاکمیت فراگیر و جهانی که در
تمامی ادیان وعده داده شده، تنها به دست او تحقق مییابد؛ بنابراین بر
خداوند است که به هر وسیله ممکن، او را تا روز موعود حفاظت نماید و حکمت
الهی نیز بر پنهان زیستی او تعلق گرفته است. و این پنهان زیستی با
ویژگیهای خاصّ خود، در مورد برخی از پیامبران - هنگامی که بر جان خویش بیم
داشتند - اتفاق افتاده بود که میتوان به مخفی شدن پیامبر اکرمصلی الله
علیه وآله هنگام هجرت در غار اشاره نمود. امتحان و آزمایش انسانها: یکی
دیگر از حکمتهای الهی در غیبت حضرت مهدیعلیه السلام امتحان و آزمایش
مردم است. از آنجایی که این نوع آزمایش به دلیل عدم حضور ظاهری امام، بسیار
مشکل و طاقت فرسا است، در تکامل انسانها نقش بسیار مهمی دارد و با این
آزمایش سره از ناسره جدا شده، یاران راستین حق مشخص میگردند. پیشوای
هفتم شیعیان امام کاظمعلیه السلام فرموده است: «إِذَا فُقِدَ الْخَامِسُ
مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ فَاللَّهَ اللَّهَ فِی أَدْیَانِکُمْ لا
یُزِیلُکُمْ عَنْهَا أَحَدٌ یَا بُنَیَّ إِنَّهُ لابُدَّ لِصَاحِبِ هَذَا
الْأَمْرِ مِنْ غَیْبَةٍ حَتَّی یَرْجِعَ عَنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْ کَانَ
یَقُولُ بِهِ إِنَّمَا هِیَ مِحْنَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
امْتَحَنَ بِهَا خَلْقَهُ»؛ «هنگامی که پنجمین فرزند از امام هفتم ناپدید
شود؛ پس خدا را خدا را [مواظب باشید] در دینتان! شما را احدی از آن دور
نسازد. فرزندم! صاحب این امر ناگزیر از غیبتی خواهد بود، تا کسی که به این
امر قائل است از آن باز گردد. همانا آن آزمایشی از جانب خدا است که خداوند
خلق خود را به آن وسیله میآزماید». [4] . روشن است کسانی در این امتحان
بزرگ سربلند خواهند بود که دارای مرتبه والایی از ایمان و عمل صالح باشند و
کسانیکه دراین امور دچار نقصان باشند، بیشتر در معرض لغزش و سقوط هستند. امام صادق علیه السلام تبلور این حقیقت را چنین بیان کرده است: «واینگونهاستکه
غیبتقائمعلیه السلام طولانی خواهد بود تا اینکه حق محض آشکار گردد و
ایمان از کدورتها [و پیرایهها] صاف و زلال گردد. و این [آشکار شدن] با
بازگشت افرادی که دارای طینت ناپاکی هستند از پیروان ظاهری اهل بیتعلیهم
السلام؛ یعنی، همانها که ترس نفاق بر آنها میرود صورت میگیرد». [5] . آزادگی از بیعت دیگران : مضمون برخی از روایات این است که آن حضرت با غیبت خود ناچار از بیعت با طاغوتهای زمان نمیشود. امیرمؤمنانعلیه
السلام میفرماید: «اِنَّ القائِمَ مِنَّا اِذا قامَ لَمْ تَکُنْ لِاَحَدٍ
فِی عُنُقِهِ بَیعَةُ فَلِذلکَ تُخفی وِلادَتُهُ وَیَغیبُ شَخْصُهُ» [6] ؛
«همانا قائم از ما اهل بیت، هنگامی که قیام میکند، بیعت احدی بر گردن او
نیست و به همین علت است که ولادتش مخفی نگه داشته میشود و شخص او غایب
است». همین معنا در کلامی از پیشوای دوم - آن هنگام که به جهت مصالح
اسلام و مسلمین تن به مصالحه با معاویه داد و مردم زبان به ملامت حضرتش
گشودند - انعکاس یافت: «آیا ندانستید که هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر
اینکه بیعت با ستمگری بر گردن او قرار میگیرد؛ به جز قائم که عیسی بن مریم
پشت سرش نماز میگزارد پس به درستی که خداوند - تبارک و تعالی - ولادتش را
مخفی و شخصش را پنهان میسازد تا هنگامی که قیام میکند، بیعت هیچ کس
برگردنش نباشد». [7] . حضرتمهدیعلیه السلام درتوقیعی شریف در پاسخ به برخی پرسشها میفرماید: «...وَاَمّا
عِلَّةُ الغَیْبَةِ فَاِنَّ اللّهَ یَقُولُ «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا
لا تَسْألُوا عَنْ اَشْیاءَ اِنْ تُبْدَ لَکُمْ تَسُؤکُم» اِنَّهُ لَمْ
یَکُنْ اَحَدٌ مِنْ آبائی عَلَیهِمُ السَّلامُ اِلاَّ وَقَدْ وَقَعَتْ
فیعُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطاغِیَةِ زَمانِهِ وَاِنّی اَخرُجُ حینَ اَخْرُجُ
وَ لا بَیْعَةَ لِاَحَدٍ مِنَ الطَّواغیتِ فی عُنُقی» [8] ؛ «در خصوص علت
غیبت [سؤال کرده بودید] خداوند در قرآن کریم میفرماید: «ای اهل ایمان از
چیزهایی سؤال نکنید که اگر برای شما روشن شود، ناراحت میشوید» [9] بدانید
که هرکدام از پدران من بیعت یکی از طاغوتهای زمان خویش را برگردن داشتند؛
ولی من وقتی قیام میکنم، بیعت هیچ یک از گردنکشان و طاغوتهای زمان را بر
گردن ندارم».
[1] شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 287. [2] شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1 ص 245. [3] الکافی، ص 340؛ کتاب الغیبة، ص 329؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 342. [4] الکافی، ج 1، ص 336؛ علل الشرایع، ج 1، ص 244؛ کتاب الغیبة، ص 166؛ الغیبة، ص 154، ح 11. [5] کتاب الغیبة، ص 170، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 355. [6] کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص 303؛ امین الاسلام طبرسی، اعلام الوری، ص 426. [7] کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 315؛ الاحتجاج، ج 2، ص 289. [8] کتاب الغیبة، ص 290، کمال الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 483، ح 4. [9] مائده، آیه 101.
اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 513