اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 462
عبداللّه یا عبیداللّه مهدی
یکی از کسانی که ادعای مهدویّت داشت و شهرت فراوان به دست آورد،
عبداللّه مهدی بنیان گذار سلسله فاطمیان (عبیدیان) شمال آفریقا است. درباره
نسب وی اختلاف بسیار هست؛ برخی وی را فرزند حسن بن امام هادیعلیه السلام
دانستهاند. [1] . گروهی او را فرزند محمد بن اسماعیل بن جعفر شمرده و جمعی یهودی زادهاش خواندهاند. [2] . ابوعبداللّه
شیعی در شمار پیروان عبیداللّه مهدی جای داشت. به سود وی تبلیغ میکرد و
همواره مردم را به نزدیک بودن ظهور مهدی بشارت میداد. او معمولاً چنان
ادعا میکرد که مهدی از مغرب (تونس) ظهور خواهد کرد. مهدی و ابوعبداللّه
مدتی زندانی شدند. ابوعبداللّه پس از آزادی، آشکارا عبیداللّه را همان مهدی
موعود خواند. عبیداللّه، با این ادعا، در سال 297 حکومت فاطمیان را
بنیان نهاد. فاطمیان مصر با قرمطیان ارتباط نداشتند؛ هر چند بنی عباس، برای
تضعیف فاطمیان، قرامطه و کردار، آنان را به فاطمیان نسبت میدادند. [3] . عبیداللّه
در نامهای به قرمطیان، آنان را نکوهش کرد و گفت: کردار زشت شما سبب شده
نام کفر و الحاد بر شیعیان و دوستان ما روا باشد. آن گاه آنان را تهدید کرد
تا حجرالاسود را به محل اصلیاش باز گردانند. [4] . وقتی ادعای مهدویّت
عبیداللّه با موفقیت روبهرو شد، شهر «مهدیه» را در نزدیک قیروان بر پا
ساخت. «مهدیه» در سراسر افریقا بینظیر مینمود و بسیار مستحکم بود. [5] به
تدریج موفقیتهای عبیداللّه فزونی یافت و مردم بسیار پیرامونش گرد آمدند.
او سرانجام در 344 ق در گذشت. پس از عبیداللّه، فرزندش خود را «القائِمُ
بِاَمْرِاللَّهِ» نامید و با ادعای مهدویّت بر تخت فرمانروایی تکیه زد. پس
از او فرزندش اسماعیل با ادعای مهدویّت حکومت پدر را استمرار بخشید. وقتی
اسماعیل در گذشت، ابوتمیم معزّبن منصور بن قائم بن مهدی بر تخت مهدویّت
نشست. پس از آنکه ابوتمیم مصر را فتح کرد، علمای مصر نزدش شتافته، نسبش را
پرسیدند. معزّ دست بر شمشیرش نهاد و گفت: این جد من است. آن گاه مقداری زر نزد آنان ریخت و ادامه داد: این هم دلایل من. به
نوشته برخی از پژوهشگران، وقتی شیخ بزرگ مصر به حضور مهدی رسید، به او
گفت: ما درباره مهدویتت سخت تردید داریم. معجزهای کن تا ایمانمان محکم
گردد. مهدی بیدرنگ شمشیر از نیام کشید؛ سر شیخ را بر زمین افکند و گفت:
این معجزه من است. [6] . در سال 386 ق ابوعلی منصور حاکم بامراللّه بن
عزیز بن معز، در یازده سالگی به حکومت رسید. او که ادعا میکرد از علم غیب
بهره میبرد، سرگذشتی شگفت دارد و هر روز دستور جدیدی صادر میکرد. در سال
395 ق اعلام کرد: در تمام مساجد و خیابانها، صحابه را سبّ کنند و حتی بر
دیوارها بنویسند! در سال 397 ق سبّ صحابه را ممنوع ساخت و کیفر سبّ یاران
پیامبر را قتل دانست! در یک سال فرمان داد: تمام سگها کشته شوند. سال دیگر
خرید و فروش کشمش را ممنوع ساخت و حتی فرمان نابودی تاکستانها را صادر
کرد. زمانی به دستور وی عسلها را جمع کردند و در رود نیل ریختند. او
همچنین فرمان داد: کلیمیان و مسیحیان عمامه سیاه بر سر نهند؛ مسیحیان صلیب
پنج رطلی بر گردن آویزند و یهودیان نیز چیزی به همان وزن در گردن قرار
دهند. منصور که در آغاز ادعای «مهدویّت» داشت. در اواخر عمر مدعی «الوهیت»
شد. [7] . او سرانجام روزی بر الاغ نشست؛ از مصر بیرون رفت و دیگر باز
نگشت. پیروانش ادعا کردند او به آسمانها عروج کرده است! هرچند پس از مدتی
پیراهن خون آلودش یافت شد.
[1] وفیات الاعیان، ج 3، ص 116. [2] معجمالبلدان، ج 5، ص 230. [3] تتمةالمنتهی، شیخ عباس قمی، 371. [4] وفیاتالاعیان، ج 2، ص 148. [5] معجمالبلدان، ج 5، ص 231. [6] مدعیان مهدویّت، ص 39. [7] وفیات الاعیان، ج 2، ص 192 و ج 3، ص 117 و ج 5، ص 292.
اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 462