اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 381
شاهدان ولادت مهدی
شیعه برای اثبات ولادت حضرت مهدیعلیه السلام، ادله فراوانی اقامه نموده
است؛ از جمله آنها گواهی افرادی است که در سخنان خود اشاره به حضور هنگام
ولادت آن حضرت کردهاند. از جمله این افراد میتوان به موارد ذیل اشاره
کرد: 1) امام حسن عسکری پدر بزرگوار حضرت: ایشان در روایات فراوانی، به ولادت فرزند خود تصریح فرمودهاند. [1] . 2) حکیمه خاتون: حکیمه
دختر امام جواد و عمه امام حسن عسکریعلیه السلام، از زنان والا مقام نزد
ائمهعلیهم السلام بوده است وی به دستور مستقیم امام عسکریعلیه السلام، در
شب ولادت حضرت مهدیعلیه السلام حضور داشت و بخش فراوانی از روایات ولادت
حضرت مهدیعلیه السلام از سوی این بانوی بزرگوار نقل شده است. (حکیمه
خاتون) [2] . شیخ صدوقرحمه الله یکی از روایات ایشان را اینگونه بیان
کرده است: «حکیمه دختر امام جوادعلیه السلام گوید: امام حسن عسکریعلیه
السلام مرا به نزد خود فرا خواند و فرمود: ای عمه! امشب افطار نزد ما باش
که شب نیمه شعبان است و خدای تعالی امشب حجّت خود را - که حجّت او در روی
زمین است - ظاهر سازد. گوید: گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس، گفتم: فدای
شما شوم اثری در او نیست، فرمود: همین است که به تو میگویم - گوید: آمدم و
چون سلام کردم و نشستم، نرجس آمد کفش مرا بر دارد و گفت: ای بانوی من و
بانوی خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من
هستی، گوید: از کلام من ناخرسند شد و گفت: ای عمه جان! این چه فرمایشی است؟
گوید: بدو گفتم: ای دختر جان! خدای تعالی امشب به تو فرزندی عطا فرماید که
در دنیا و آخرت آقا است. گوید: نرجس خجالت کشید و حیاء نمود. و چون از
نماز عشا فارغ شدم، افطار کردم و در بستر خود قرار گرفته و خوابیدم. در دل
شب برای ادای نماز برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که نرجس خوابیده
بود و رخدادی برای وی نبود. سپس برای تعقیبات نشستم و پس از آن نیز دراز
کشیدم و هراسان بیدار شدم. او همچنان خواب بود، پس برخاست و نماز گزارد و
خوابید. حکیمه گوید: بیرون آمدم و در جستوجوی فجر به آسمان نگریستم و
دیدم فجر اوّل دمیده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گردید، ناگاه
ابومحمدعلیه السلام از محل خود فریاد زد: ای عمه! شتاب مکن که اینجا کار
نزدیک شده است. گوید: نشستم و به قرائت سوره «الم سجده» و سوره «یس»
پرداختم. در این میان او هراسان بیدار شد و من به نزد او پریدم و بدو گفتم:
اسم اللّه بر تو باد آیا چیزی را احساس میکنی؟ گفت: ای عمه! آری. گفتم:
خودت را جمع کن و دلت را استوار دار که همان است که با تو گفتم، حکیمه
گوید: مرا و نرجس را ضعفی فرا گرفت و به آواز سرورم به خود آمدم و جامه را
از روی او برداشتم و ناگهان سرور خود را دیدم که در حال سجده است و مواضع
سجودش بر زمین است. او را در آغوش گرفتم، دیدم پاک و نظیف است. ابومحمدعلیه
السلام فریاد بر آورد کهای عمه! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وی
بردم و او دو کف دستش را گشود و فرزند را در میان آن قرار داد و دو پای او
را به سینه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و
گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: ای فرزندم! سخن گوی: گفت: «اَشْهَدُ اَنْ
لا اِلهَ اِلاَّ اللّه وَحْدَهُ لاشَرِیکَ لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ
مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِصلی الله علیه وآله». سپس درود بر امیرالمؤمنین و
ائمهعلیهم السلام فرستاد تا آنکه بر پدرش رسید و زبان در کشید». [3] . 3) نسیم و ماریه: ایشان
دو تن از خدمتگزاران بیت شریف امامت بودهاند و از روایات استفاده میشود
که آنان در شب ولادت در خانه امام عسکریعلیه السلام حضور داشتهاند. شیخ
طوسیرحمه الله و شیخ صدوقرحمه الله با ذکر سند مینویسند: «نسیم و ماریه
گویند: چون صاحب الزّمان از رحم مادر به دنیا آمد، دو زانو بر زمین نهاد و
دو انگشت سبابه را به جانب آسمان بلند کرد. آن گاه عطسه کرد و فرمود:
«اَلْحَمْدُللهِ رَبِّ العالَمینَ وَ صَلَی اللَّهُ عَلی مُحَمِّدٍ وَ
آلِهِ، ستمکاران پنداشتهاند که حجّت خدا از میان رفته است، اگر برای ما
اذن در کلام بود شک زایل میگردید». [4] .
[1] ر.ک: الکافی، ج 1، ص 332، ح 12؛ کتاب الغیبة، ص 234، ح 203؛ کمالالدین و تمام النعمة، ج 2، ص 524، ح 4، ص 431، ح 8. [2] ر.ک: الکافی، ج 1، ص 330، ح 3؛ روضةالواعظین، ص 257؛ الخرائج والجرائح، ج 1، ص 455؛ اثبات الوصیة، ص 272. [3] کمالالدین، ج 2، باب 42، ح 1؛ همچنین ر.ک: کتاب الغیبة، ص 238؛ کشفالغمة، ج 2، ص 449. [4] کتاب الغیبة، ص 244، ح 211؛ کمالالدین، ج 2، باب 42، ح 5؛ همچنین ر.ک: الخرائج والجرایح، ج 10، ص 457، ح 2.
اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 381