اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 252
خروج دجال
«دجّال» در زبان عربی به معنای «آب طلا» و طلا اندود کردن است و به همین
علت، افراد بسیار دروغگویی که باطل را حق جلوه میدهند «دجّال» نامیده
میشوند. [1] . دجّال ستمکاری است که در آخِرُالزّمان، مردم را گمراه
خواهد کرد و در هر سه دین یهودیت، مسیحیت و اسلام مطرح شده است. [2] گاهی
افرادی در هر سه جامعه دینی میگویند: دجّال تولد یافته و زنده است. در
روایات فراوانی از خروج «دجّال» به عنوان نشانه ظهور و در برخی دیگر از آن
به عنوان یکی از «اَشْراطُ السَّاعَة» یاد شده است. این نشانه، در کتابهای
اهل سنّت از نشانههای برپایی قیامت دانسته شده [3] ؛ ولی در منابع روایی
شیعه از آن به عنوان حادثهای مقارن ظهور حضرت مهدیعلیه السلام یاد شده
است. [4] . در مورد اصل دجّال، چند احتمال وجود دارد: یک. دجّال، نام
شخص معینی نیست و هر کسی که با ادعاهای پوچ و بیاساس و با توسل به
حیلهگری و نیرنگ، در صدد فریب مردم باشد، دجّال است. اینکه در روایات از
«دجّال»های فراوان سخن به میان آمده این احتمال را تقویت میکند. پیامبر
اکرمصلی الله علیه وآله فرموده است: «لاتَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی
یَخْرُجَ المَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی وَلایَخْرُجُ الْمَهدِیّ حَتَّی
یَخْرُجَ سِتُّونَ کَذَّاباً کُلُّهُمْ یَقُولُ أَنَا نَبِیٌّ» [5] ؛
«قیامت، برپا نمیشود، تا وقتی که مهدیعلیه السلام از فرزندانم قیام کند و
مهدیعلیه السلام قیام نمیکند، تا وقتی که شصت دروغگو خروج کنند و هر
کدام بگوید، من پیامبرم». در روایات، از این «دجّال»ها و دروغگویان فراوان نام برده شده است، در بعضی دوازده و در برخی سی، شصت و هفتاد دجّال آمده است. [6] . از
میان این «دجّال»ها، فردی که در دروغگویی، حیلهگری و مردم فریبی سرآمد
همه دجالان و فتنهاش از همه بزرگتر است، نشانه ظهور مهدیعلیه السلام و
یا برپایی قیامت است. بر این اساس دو نوع دجّال هست: یکی همان دجّال حقیقی و
واقعی است که پس از همه «دجّال»ها میآید و دیگری گروهی شیاد و دروغگویند
که دست به فریبکاری، تحمیق و گمراهی مردم میزنند. پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله میفرماید: «پیش از خروج دجّال، بیش از هفتاد دجّال خروج خواهد کرد». [7] . حقیقت
داستان دجّال، بیانگر این واقعیت است که در آستانه هر انقلابی افراد
فریبکار و منافق - که معتقد به نظامهای پوشالی گذشته و حافظ سنتها و ضد
ارزشهایند - برای نگهداشتن فرهنگ و نظام جاهلی گذشته، همه تلاش خود را به
کار میگیرند و با سوء استفاده از زمینههای فکری و اجتماعی و احساسات
مردم، دست به تزویر و حیلهگری میزنند تا آنان را نسبت به اصالت و تحقّق
انقلاب و استواری رهبران آن، دلسرد و دو دل کنند و با شیطنت، آنان را به کژ
راهه برند! در انقلاب جهانی حضرت مهدیعلیه السلام، چنین خطری پیشبینی
شده است و از آنجایی که این انقلاب از همه انقلابهای تاریخ بزرگتر و
گستردهتر است، خطر فریبکاران دجّال صفت نیز به مراتب بیشتر و گستردهتر
است. در آستانه ظهور، آنان همه تلاش خویش را به کار خواهند گرفت که مردم را
فریب دهند و آنها را نسبت به نتیجه آن دلسرد و ناامید سازند و بالاخره از
پیروزی حتمی آن جلوگیری کنند! البته در این احتمال میتوان گفت: ممکن است یکی از آن دجّالها - صفات زشت در او بیشتر از همه متبلور است - نشانه ظهور باشد. دو.
احتمال دوم آن است که فردی معیّن و مشخص، به عنوان «دجّال» دردوره غیبت -
با همان ویژگیهایی که برای وی بیان شده است - خروج میکند و مردم را به
انحراف میکشاند. برخی با استناد بعضی از روایات او را زنده میدانند.
برای مثال گفته میشود او در زمان حضرت رسول اکرمصلی الله علیه وآله موجود
بوده و تا زمان خروج زنده خواهد ماند. [8] . نگرانی مردم از دجّال بدان
اندازه بود که خلیفه دوم هنگام فتح شام، از علمای اهل کتاب درباره دجّال
پرسید. پس نام دجّال نزد افراد و جوامع دینی پیوسته مطرح بوده است و برخی
از کتابها و فیلمها نام «دجّال» بر خود دارند. «دجّال» لقب دغلبازی است
که نزد یهودیان «آرمیلوس» و نزد مسلمانان «صائدبن صید» نامیده میشود. [9] . اصل
داستان «دجّال» در کتابهای مقدس مسیحیان نیز آمده است در انجیل واژه
«دجّال» بارها به کار رفته و از کسانی که منکر حضرت مسیح باشند و یا «پدر و
پسر» را انکار کنند، به عنوان «دجّال» یاد شده است: «دروغگو کیست؛ جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند. آن دجّال است که پسر و پدر را انکار کند». [10] . طرفداران احتمال دوم به این روایت نیز استناد کردهاند: اصبغ بن نباته از حضرت علیعلیه السلام پرسید: یا امیرالمؤمنین! دجّال کیست؟ آن
حضرت فرمود: «دجّال صائدبن صائد (صید) است. بدبخت کسی است که او را تصدیق
کند و خوشبخت آن است که او را تکذیب کند. از شهری بر آید که آن را اصفهان
نامند از دهی که آن را یهودیه گویند. [11] چشم راستش ممسوح و چشم دیگرش بر
پیشانی است و مانند ستاره صبح میدرخشد، در آن نقطه عَلَقهای است که با
خون در آمیخته است. و میان دو چشمش نوشته است: «کافر» هر خواننده و بیسواد
آن را میخواند. در دریاها فرو میشود و آفتاب با او میگردد. مقابل او
کوهی از دود و عقبش کوهی سپید است که مردم تصور میکنند طعام است. در زمان
قحطیِ سختی خروج میکند. در حالی که بر حمار سپیدی سوار است. هر گام حمارش
یک میل است و زمین منزل به منزل زیر پایش نَوَردیده شود و بر آبی نگذرد جز
آنکه فرو رود تا روز قیامت. به آوازی که همه جن و انس و شیاطین - در شرق و
غرب - عالم آن را میشنوند، فریاد کند: ای دوستان من! نزد من آیید. منم
آنکه آفرید و تسویه کرد و تقدیر کرد و رهبری نمود. منم پروردگار شما. دشمن خدا دروغ میگوید! او
یک چشمی است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود. به راستی که
پروردگار شما نه یک چشم است، و نه غذا میخورد، نه راه میرود و نه زوال
دارد! و برتر است خدا از این اوصاف؛ برتری بزرگی. آگاه باشید! بیشترِ
پیروانش در آن روزگار ناپاک زادگانند و صاحب پوستینهای سبز! خداوند او را
در شام بر سر گردنهای که آن را «افیق» نامند - به دست کسی که عیسیعلیه
السلام پشت سرش نماز میخواند - هنگامی که سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد -
خواهد کشت. آگاه باشید بعد از آن، حادثه بزرگ و قیامت کبری باشد. [12] . سه.
برخی نیز این احتمال را مطرح کردهاند که مراد از «دجّال» همان سفیانی است
که درکتابهای اهل سنّت بیشتر به عنوان «دجّال» و در کتابهای شیعی به
عنوان سفیانی آمده است. [13] البته این احتمال مردود است. چهار. دجّال،
کنایه از کفر جهانی و سیطره فرهنگ مادی بر همه جهان است. برخی از اهل نظر،
این احتمال را تقویت کرده و همه ویژگیهایی را که برای دجّال بیان شده، با
ویژگیهای استکبار برابر دانستهاند. «استکبار» به معنای واقعی، دجّال
است که خود را قیّم ملتها میداند و با تکیه به ثروت انبوه و قدرت عظیم،
در همه جای زمین دخالت میکند و همه را به زیر سلطه خویش میآورد. [14] . در منابع اهل سنّت عمدتاً سخن از کشته شدن دجّال به دست حضرت عیسیعلیه السلام است. [15] .
[1] ر.ک: لسان العرب، ج 4، ص 294. [2] ر.ک: کنزالعمال، ج 14، ص 282 - 323. [3] صحیح مسلم، باب فی الآیات التی تکون قبل الساعة، ح 1، سنن ترمذی، ج 4، ص 507، سنن ابن داوود، ج 4، ص 115. [4] کمالالدین و تمام النعمة، ج 1، ص 250. [5] الارشاد، ج 2، ص 371. [6] بحارالانوار، ج 52، ص 209؛ کنزالعمال، ج 14، ص 200 - 198. [7] کنزالعمال، ج 14، ص 200. [8] ر.ک: کتاب الغیبة، ص 113، ح 86. [9] توفیقی، حسین، هزارهگرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، ص 26. [10] رساله یوحنا، باب 2، آیه 18 و 22. [11] در پارهای روایات محل خروج او سجستان ذکرشده است. کمالالدین، ج 1، ص 250. [12] کمالالدین و تمام النعمة، ج 2، ص 527، ح 1. [13] کتاب الغیبة، ص 463. [14] تاریخ غیبت کبری، 532 - 536. [15] تفسیر الطبری، ج 3، ص 290، تفسیر ابن کثیر، ج 1، ص 579.
اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 252