اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 245
خمس رسائل فی اثبات الحجة
«خمس رسائل» مجموعهای شامل پنج رساله در اثبات غیبت دوازدهمین امامِ
شیعه، امام زمانعلیه السلام است. مؤلّف آن، فقیه و متکلم نامدار شیعی
محمدبن نعمان بغدادی، مشهور به شیخ مفید رحمه الله است. رساله اوّل: رساله اوّل این مجموعه «فصول العشرة فی الغیبة» در ده فصل است که به این مباحث میپردازد: 1.
بیان مدعای امامیّه درباره وجود جانشین حضرت امام عسکریعلیه السلام و
ولادت او در زمان حیات ایشان و اختفایش پس از رحلت آن حضرت. در این فصل،
شیخ مفیدرحمه الله به شیوهای کلامی از اخبار مربوط به ملل و نحل دیگر نیز
بهره گرفته است. چنان که به تولّدِ مستور کیخسرو و فرزند سیاوش در سرزمین
توران (ملکِ افراسیاب) - بنا بر باورهای دانشمندان پارسی و نوشته محمدبن
جریر طبری - اشاره کرده است و همچنین تولد مخفیانه حضرت ابراهیمعلیه
السلام و پوشیده ماندن تولد حضرت موسیعلیه السلام را ذکر کرده است. شیخ
مفیدرحمه الله علت مخفی ماندن تولد نامبردگان را خصومت و دشمنی پادشاهان
زمانهشان با آنها بر شمرده و از این استدلال و حجّت قیاسی - تمثیلی، برای
توضیح چرایی مخفی ماندن تولّد امام زمانعلیه السلام استفاده کرده است. او
در ادامه با استناد به تصریح نزدیکان امام یازدهم، به وجود امام دوازدهم و
نیز استناد به روایتهای موجود - که به امامت او براساس «نص» تصریح دارند -
این بحث را پی میگیرد و مینویسد: در دو اثر دیگر خود - الارشاد و
الایضاح - در این باره به تفصیل سخن گفته است. 2. چگونگی انکار ولادت و امامت آن حضرت از سوی عمویش جعفر بن علی (جعفر کذّاب). 3 و 4. وصیت امام یازدهم درباره فرزندش که به «حدیث المکناة بام الحسن» مشهور است. 5. از علت غیبت امام دوازدهم و چگونگی امامت او و بی خبری از مکان به سربردنش در این زمان خبر میدهد. 6.
نام بردن از اشخاص دیر زیستهای که نامهای ایشان در تورات و روایات آمده
است و پاسخ به این اعتراض که چگونه ممکن است شخصی که پیش از وفات امام
یازدهمعلیه السلام به دنیا آمده تا سال نگارش این رساله (410 ق) زنده
باشد. 7. شناخت موقعیت تاریخی کلام شیعی در آغاز سده پنجم با مراجعه به
متون نگاشته نسل معاصر مفید، نشان میدهد که آموزه امامت تشیّع دوازده
امامی، در این دوران بر محور توضیح و دفاع از غیبت آخرین امام شیعه تمرکز
یافته بود. هرچند این نکته مانع از آن نبود که جدلها و بحثهای تاریخی
درباره مسأله جانشینی بر حق و بیواسطه پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله از
تکاپو بیفتد. در واقع پرسش اصلی دوران شیخ مفیدرحمه الله - با توجه به
پایان یافتن سلسله امامان در پی غیبت امام دوازدهمعلیه السلام و وفات
نوّاب آن حضرت - این بود که «اختلاف عملی موجود میان تشیّع دوازده امامی و
اهل تسنن در چه موضوعی است؟» شیخ مفیدرحمه الله با توجه به این فضا، پرسش
فوق را در فصل هفتم به شکلی روشن بیان میدارد: «در صورت حاضر نبودن امام
در اجرای حدود و برپا داشتن احکام الهی و فرمان دادن به جهاد، آیا به نظر
نمیرسد که بود و نبود او در این جهان با یکدیگر تفاوتی ندارد؟» پاسخ او به
این اعتراض، شکلی دو وجهی دارد: نخست آنکه، غیبت امام به هیچ روی به نیاز
اجتماع به او، به مثابه محافظ شرع و حجّت خدا بر روی زمین پایان نمیدهد؟
در عین حال، امام، نیازی ندارد که شخصاً به اجرای وظایف خویش بپردازد؛ چرا
که میتواند و ممکن است نایبی از جانب خود برگزیند؛ به همان ترتیب که
پیامبران نیز در زمان حیات خویش، به واسطه نایبان و کارگزاران خود عمل
میکردهاند. به نوشته مفید، امام، آن هنگام که ببیند حزبِ او (پیروانش)،
از سنتهایی که برایشان بر جای نهاده، روی گردان و منحرف شدهاند، لازم است
که ظاهر شود و زمام امور را شخصاً بر عهده گیرد. پاسخ دوم شیخ مفید
رحمه الله، به دشمنانِ تشیّع نظر دارد. بنابراین برهان، با پیدا شدن شرّ و
فساد در زمین به دلیل غیبتِ امام، ملامتی متوجّه حق تعالی نیست که چرا او
را پنهان داشته است؛ بلکه این ملامت، متوجه مردمان بدسرشتی است که غیبت او
را ضروری کردهاند! ما تنها هنگامی میتوانستیم خداوند را مسؤول شرّ پدید
آمده بدانیم که او امام را به میل خود و بدون هیچ سببی، دور میداشت. 8.
پاسخ به اعتراض مخالفان تشیّع دوازده امامی (مانند فرقههای کیسانیه،
ناووسیه و اسماعیلیه) نسبت به غیبت امام دوازدهم؛ در حالی که هر یک به غیبت
امام مذهبشان باور دارند! 9. پاسخ به شبهه برخی مخالفانِ امامیّه درباره باور شیعیان به مصلحتِ وجود امام بر این جامعه، در عین طرفداری آنان از سلطانی عادل. 10.
پاسخ به ایراد یکی از مخالفان که بر نهج عبدالجبار معتزلی، معجزه را
نشانهای از حقانیت رسول اکرمصلی الله علیه وآله دانسته و بر این اساس
چنین استدلال کرده است که چون امام غایب، آن گاه که ظهور کند، به دلیل از
دنیا رفتن همه آنهایی که ممکن بوده او را در پیش از غیبت شناخته باشند،
نیازمند اثبات هویّت خویش است، و با توجه به اینکه او پیغمبر نیست،
بنابراین نخواهد توانست از معجزه بهره گیرد! پاسخ شیخ مفیدرحمه الله به این
شبهه آن است که معجزه لزوماً پیامبری را به اثبات نمیرساند؛ بلکه
راستگویی ارائه دهنده آن را نشان میدهد. شیخ مفیدرحمه الله برای اثبات این
مدعا به داستان دیدن خوراک آماده نزد حضرت مریمعلیها السلام به طرزی
معجزه آسا از سوی زکریا استناد میکند؛ با ذکر این نکته که مریم، پیامبر
نبوده است. در عین حال، او مینویسد: در کنار افعال امام دوازدهمعلیه
السلام نشانهای دیگر از ظهور در روایات آمده است؛ از جمله: آمدن سفیانی و
دجّال. رساله دوم: موضوع رساله دوم، توضیح این حدیث نبوی - با توجه
به مسأله غیبت امام دوازدهم - است: «مَنْ ماتَ وَهُوَ لایَعرِفُ اِمامَ
زَمانِهِ ماتَ مِیتةً جاهِلیَةً» [1] ؛ «هر که بمیرد و امام زمانش را
نشناخته باشد، همچون مردمان دوران جاهلیت مرده است». شیخ مفیدرحمه الله این
روایت را صحیح میداند و در توجیه غیبتِ امام و رابطه پیروانش با او
میگوید: «شناختن امام غایب امر دشواری نیست؛ چرا که صِرف دانستن حضور امام
در جهان برای فرد شیعی الکافی است». از نظر او بسیاری از چیزها را
میشناسیم، در حالی که آنها را ندیدهایم؛ از جمله اشخاص و رویدادهای گذشته
و آینده. سؤال: در صورتی که آدمی نتواند امام را ببیند، پس فایده
شناختن او چیست؟ شیخ مفیدرحمه الله در پاسخ به این پرسش میکوشد، نه از
طریقِ استدلالی و عقلی محض؛ بلکه با توسّل به فرمان و امر الهی، از اعتقاد
به غیبت امام دفاع کند. به نوشته او، شناخت حقیقی ما از وجود امام و امامت و
عصمت و کمال او، خود سزاوار پاداش است؛ چرا که انتظار برای ظهور امام، در
نفس خود، عملی عبادی است که کیفر را دور میکند. از آنجا که این عمل، خود
به انجام رسانیدن تکلیفی است که حق تعالی برای ما معیّن کرده است. رساله سوم: این
رساله، اختصاص به محاجّه شیخ مفیدرحمه الله و یکی از معارضانِ تشیّع دارد
که به نقل حدیثی از امام صادقعلیه السلام میپردازد: «اِنَّهُ لَوْ
اِجْتَمَعَ عَلَی الاِمامِ عِدَّةُ اَهلِ بَدْرٍ ثَلاثُمِأَةٍ و بِضْعَةُ
عَشَرِ رَجُلاً لَوَجَبَ عَلَیْهِ الْخُرُوجُ بِالسَّیْفِ»؛ «هرگاه سیصد و
ده چند مرد به شمار مردان بدر گرد امام جمع شوند، با شمشیر خروج خواهد
کرد». معارض یاد شده پس از نقل این حدیث، میپرسد: چرا در حالی که بارها
اتفاق افتاده که چنین شمارهای از مردان جنگی میان شیعیان وجود داشته، امام
ظهور نکرده است؟ شیخ مفیدرحمه الله در پاسخ گوید: مردانی که اکنون در
صحنهاند، از نظر دلیری، بردباری، سرسختی، وفاداری، انحصارِ هدف و پاکی و
سلامت عقل، با مبارزان بدر همبستگی نمیکنند و هرگاه به شماره ذکر شده
مردانی با این خصوصیات جمع شوند، امام بلافاصله ظهور خواهد کرد. اعتراض
کننده در ادامه سخنش میگوید: این روایت از چه راه میتواند نیاز مبارزان
به خصوصیات یاد شده را - در حالی که اشاراتی بدانها ندارد - به اثبات
برساند؟ شیخ مفیدرحمه الله در پاسخ به این ایراد - با مقایسه رفتار پیامبر
اکرمصلی الله علیه وآله در جنگ بدر، با رفتار آن حضرت در جنگ حدیبیه -
اظهار میدارد: ایشان به رغم آنکه در حدیبیه چند برابر رزمندگان بدر مبارز
به همراه داشت، اما نبرد نکرد و این میرساند که مردان بدر از گونهای دیگر
بودهاند. ادامه این رساله از نظر شناسایی موضع شیخ مفیدرحمه الله در
برابر نظرگاه معتزله راجع به غیبت امام، اهمیت بسیار دارد. معتزله بر این
باورند که: ضرورت وجود امام را نمیتوان از طریق عقل ثابت کرد و به همین
دلیل بر آنند که بنابر وحی، لازم است که در هر زمانی امامی وجود داشته
باشد. از نظر آنان امام مورد نیاز است؛ زیرا: 1. باید حدود معیّن شده در قرآن را اجرا کند؛ 2. اجماع اصحاب پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله بر احتیاج به وجود امام بوده است. با
این حال معتزله - بر خلاف امامیّه - ضرورت وجود امام در هر عصر را ضرورتی
مطلق نمیدانند. شیخ مفیدرحمه الله نیز به همین دلیل و با بهرهگیری از
ناتوانی معتزله در اشاره به امامی که در عصر او میزیسته است، آن را همچون
برهانی برای کوبیدن رأی ایشان به کار میگیرد. او در این باره مینویسد:
«جالب توجه است که ما و معتزله، هر دو به ضرورت امامت و نیاز به وجود امام
در هر عصر معترفیم و هر دو آن کس را که منکر نیاز به وجود امام پس از
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله باشد، بر خطا میدانیم. اما با این احوال،
معتزله، هماره به ما، به جهت اعتقادمان به غیبت امام و اینکه به رغم گذشت
زمان او هنوز ظهور نکرده، ناسزا میگویند! آن هم در حالی که خودشان
میپذیرند که از زمان امیرالمؤمنینعلیه السلام تا کنون امامی نداشتهاند و
نیز امیدی ندارند که در آینده نزدیک هم امامی مستقر شود! بدین ترتیب، عذر
ما برای اعتقاد به غیبت پذیرفته است و اگر به انصاف نگریسته شود، ما بیش از
آنها شایستهایم که پاسخگوی نیاز به امام در هر زمانی باشیم». وی پس از
بیان این مطلب - که امامیّه بیش از معتزله، تکلیف خود را در خصوص امامت
انجام دادهاند - میکوشد راه اعتراض معتزله بر غیبت امام امامیّه را بر
بندد: «بنابراین آن قوم (معتزله) چنین گفتهاند: با اینکه آنها (امامیّه)
به نیازمندی به وجود امام معتقدند، بخت بدشان را آشکارا میتوان دید؛ چرا
که اکنون به دلیل ناموجود بودن امام، اجرای حدود شرعی آنها موقوف مانده
است. شما میگویید که امامتان تا زمان غیبت آشکار بود، اکنون چه عذری برای
موقوف ماندن حدود و اجرای احکام دارید؟! من (شیخ مفیدرحمه الله) در پاسخ
گفتم: این مردم (اهل سنّت) با آنکه به گونه ما در معرض این اتهام نیستند که
پس از غیبتِ امام، اجرای حدود و اقامه احکام را مهمل گذاشته باشند؛ امّا
معتقدند: در هر زمان گروهی از اهل حلّ و عقد وجود دارد که قدرت اجرای حدود و
اقامه احکام به عهده آنان محول شده است. پس آنها (معتزله) چه عذری در قصور
در تعیین امام دارند؛ در حالی که میبینند اهل حلّ و عقد در هر زمانی وجود
دارند و مورد اعترافند؟ از آنجا که چنین افرادی در هر عصر وجود دارند و
آشکارا دیده میشوند؛ لازم است که معتزلیان نیز امامی تعیین کرده باشند که
حدود و احکام الهی را اجرا کند! اما آنها این همه وقت را از دست دادهاند؛
بدون اینکه به چنین کاری دست یازند. آنان از روی نافرمانی از راه هدایت
منحرف شدهاند و این حجّیت ما علیه ایشان است. شیخ مفیدرحمه الله در
دنباله این بحث آورده است. هر گاه مخالفان امامیّه عذری برای عدم تعیین
امام داشته باشند، عذر شیعیان در نشان ندادن امامِ خود، معقولتر مینماید؛
چرا که این مطلب به خوبی روشن است که بسیاری از اخلاف علیعلیه السلام در
طول تاریخ، کشته یا تبعید شدهاند و سایرین نیز هماره گرفتار ترس بوده و
زیر بدگمانی دستگاه حاکمه نسبت به خود میزیستهاند. این در حالی است که
معتزله، - مدعی امر به معروف و نهی از منکر هستند و مدعای خود داری از
اطاعت از یک حکومت بد را دارند - در عمل با اجتناب از آزار، با فرمانروایان
خود کامه بر مسند نشسته، کنار آمدهاند! رساله چهارم: این رساله در
پاسخ این پرسش به نگارش در آمده است: در حالی که اجداد امام دوازدهمعلیه
السلام - به رغم آزاری که میدیدند - پنهان نشدند، غیبت ایشان را چگونه
میتوان توجیه کرد؟ پاسخ شیخ مفیدرحمه الله آن است که اختلاف مهم موجود
میان امام دوازدهم و اجدادش، این است که آنان پیروان خود را در دست گرفتن
شمشیر و شوریدن بر حکومت دعوت نکردند و به همین دلیل هم، فرمانروایان
زمانشان، آنان را - البته به طور نسبی - به حال خود وا میگذاشتند. اما
حضرت مهدیعلیه السلام هنگامی که ظهور کند، عَلَم قیام برخواهد افراشت و از
همین رو، او بایستی کاملاً دقت کند که پیش از در اختیار داشتن نیرویی
کلان، خود را در معرض فرمانروایان صاحب قدرت قرار ندهد؛ چرا که آنها
مطمئناً در برابرش مقاومت خواهند کرد. رساله پنجم: در این رساله شیخ
مفیدرحمه الله به اعتراض مطرح در باب وجود امام زمانعلیه السلام توجه نشان
داده و بر آن است که روایات ناظر بر وجود امام غایب، چندان مستحکم است که
اگر کسی منکر آنها شود، باید جملگی روایات مربوط به شریعت اسلامی را انکار
کند. به زعم او هر چند که از لحاظ عقلی ناممکن نیست که حق تعالی امام غایب
را به آسمان برده باشد؛ امّا از آنجا که روایاتی داریم مبنی بر اینکه زمین
نباید خالی از حجّت باشد، بنابراین میگوییم: او هنوز بر روی زمین است به
نوشته شیخ مفیدرحمه الله، یکی از معتزلیان، ضمن تعجب از چگونگی توقّف
تمایلات اعتزالی او، هر جا که اراده کند، بر وی ایراد میگیرد که به عنوان
یک طرفدار عدل و توحید، چگونه میتواند امامت کسی را بپذیرد که ولادتش قطعی
نیست، تا چه رسد به امامتش، و در وجود او شک است تا چه رسد به غیبتش؟! آن
هم در حالی که شیعه میگوید: در این زمان، 145 سال از عمرش میگذرد! آیا
چنین چیزی به عقل یا سمع درست مینماید؟! شیخ مفیدرحمه الله با قرار دادن
بنیاد برهان خود بر روایات امامیّه، چنین اظهار میدارد که: استدلال مبتنی
بر این حدیث است که: «اِنَّ الاَرْضَ لاتَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ» [2] ؛ «زمین
هرگز از حجّت خالی نخواهد بود». در ادامه میآورد: حجّت دارای صفاتی خاصّ
است و هر که آنها را نداشته باشد، حجّت نخواهد بود. از آنجا که او در اولاد
عباس و اولاد علیعلیه السلام و در قریش، شخصی با این صفات را نیافته است،
بنابراین بنا به استدلال عقلی میداند که حجّت با ید شخصی دیگر باشد؛ هر
چند ناپیدا و به ظهور در نیامده است و چون حجّت تنها میتواند بر شخصی
اطلاق شود که از گناه و خطا بری و معصوم است، لازم میآید که حجّت غایب
باشد. شیوه استدلال شیخ مفیدرحمه الله در این رسائل، از ذهن بسیار قویِ
او حکایت میکند. رسالههای مذکور، که به زبان عربی نگاشته شده، توسط مطبعه
حیدریه در نجف اشرف منتشر شده است. (1370ق) و در قم در سلسله منشورات مکتب
مفید، به صورت افست در انتهای کتاب عدة رسائل، به چاپ رسیده است. [3] .
[1] همچنین ر.ک: المحاسن، ج 1، ص 153، ح 78؛ کنزالفوائد، ج 1، ص 329. [2] کافی، ج 1، ص 178؛ کتاب الغیبة، ص 253. [3] دایرةالمعارف تشیّع، ج 7، ص 260 - 262.
اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 245