responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 209

حسین بن منصور حلاج

«حسین بن منصور حلّاج»، در حدود سال 244 ه در قریه «طور» از قرای بیضای فارس (هفت فرسنگی شیراز) زاده شد. وی با پدرش منصور از بیضا، به واسط رفت و در آنجا علوم اسلامی را آموخت و در بیست سالگی به بصره رفت. مرید صوفی آن سامان شد و به دست او خرقه تصوّف پوشید. در سال 270 ه به مکه سفر کرد و از آنجا به اهواز رفت و به دعوت پرداخت. حلاج برای دعوت به مذهب صوفیانه خود - که جنبه «حلولی» داشت - به‌مسافرت می‌پرداخت. وی در آغاز خود را رسول امام غایب و باب آن حضرت معرفی می‌کرد؛ به همین سبب علمای علم رجال شیعه، او را از مدعیان «بابیّت» شمرده‌اند.
نام او ابوالمغیث حسین بن منصور حلاّج بود که در سال 309 ه . کشته شد. حلاّج پس از دعوی بابیّت، بر این شد که ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی (متکلم امامی) را در سلک یاران خود در آورد و به تبع او هزاران شیعه امامی را - که در قول و فعل تابع او بودند - به عقاید حلولی خویش معتقد سازد؛ بویژه آنکه جماعتی از درباریان خلیفه نسبت به حلاّج حسن نظر نشان داده و جانب او را گرفته بودند.
ولی ابوسهل - که پیری مجرّب بود - نمی‌توانست ببیند که او با مقالاتی تازه، خود را معارض حسین بن روح نوبختی وکیل امام غایب معرفی می‌کند.
اسماعیل در جواب گفت: وکیل امام زمان‌علیه السلام باید معجزه داشته باشد. چنانچه راست می‌گویی، موهای مرا سیاه کن. اگر چنین کاری انجام دهی، همه ادعاهایت را می‌پذیرم. ابن حلاج که می‌دانست ناتوان است، با استهزای مردم روبه‌رو شد و از شهر بیرون رفت. آن گاه به قم شتافت و به مغازه علی بن بابویه، (پدربزرگوار شیخ صدوق‌رحمه الله) رفت و خود را نماینده امام زمان‌علیه السلام خواند! مردم بر وی شوریدند و با خشونت از شهر بیرونش افکندند. ابن حلاج، پس از آنکه جمعی از خراسانیان ادعایش را پذیرفتند، دیگر بار به عراق شتافت. [1] .
در این زمان چون فقه امامیّه از طرف خلفا به رسمیت شناخته نشده بود، شیعیان در میان مذاهب اهل سنّت «مذهب ظاهری را - که مؤسس آن ابوبکر محمدبن داوود اصفهانی است - پذیرفته بودند.
رؤسای امامیّه و خاندان نوبختی، برای برانداختن حلاّج ناچار به محمدبن داوود ظاهری متوسل شدند و او را به صدور فتوایی - که در سال 297 ه و اندکی پیش از مرگ خود در وجوب قتل حلاّج انتشار داده بود - وادار کنند. ابوالحسن علی بن فرات، وزیر شیعی مذهب مقتدر: (خلیفه عباسی) نیز در تکفیر حلاّج به آل نوبخت کمک کرد.
حلاّج در سال 296 ه به بغداد رفت و مردم را به طریقه خاصی مبتنی بر نوعی تصوف آمیخته با گونه‌ای «حلول» دعوت کرد.
ابوالحسن بن فرات وی را تعقیب کرد و ابن داوود فتوای معروف خود را در حلیت خون او صادر نمود. وی در سال 301 ه . به دست کارگزاران خلیفه گرفتار شد و به زندان افتاد.
پس ازهفت ماه‌محاکمه،علمای شرع او را مرتد و خارج از دین اسلام شمردند (24 ذیقعده 309 ه .ق) و به فرمان مقتدر و وزیر او حامدبن عباس به دار آویخته شد. [2] سپس جسد او را سوزانیدند و سرش را بر بالای جسر بغداد زدند.


[1] ر.ک: سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 48؛ تاریخ الغیبة الصغری، ص 532.
[2] ر.ک: کتاب الغیبة، ص 26401 - 403. دائرةالمعارف اسلامیه، ج 8، ص 19 - 17. فرهنگ فرق اسلامی، ص 163 - 162.

اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 209
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست