اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 179
جزیره خضرا
در برخی از کتابهای متأخر از «جزیره خضرا» به عنوان جایگاه زندگی حضرت
مهدیعلیه السلام و فرزندان ایشان در دوران غیبت یاد شده است. اصل این قضیه
به دو حکایت باز میگردد. الف. حکایت اوّل از کمال الدین و تمام النعمة احمدبن محمدبن یحیی انباری (در سال 543 ه .ق) نقل شده و خلاصه آن بدین قرار است: وی
میگوید: در شبی که مصادف با ماه رمضان بود، مهمان وزیری به نام یحیی ابن
هبیره بودم. در آن ضیافت در کنار وزیر، مردی نشسته بود که سخت مورد احترام
وی قرار داشت. آن مرد گفت: با جمعی همراه پدرم به قصد تجارت به دریا
رفتم سرنوشت ما را به جزایر سرسبزی برد که در آنجا وفور نعمت بود. از ناخدا
نام آنجا را جویا شدم؛ اظهار بیاطلاعی کرد. از مردم آن منطقه پرسیدم؛
گفتند: نام این شهر «مبارکه» و مرکز آن «ظاهره» است و حاکمش «طاهر» نام
دارد. ما خواستیم مشغول تجارت شویم، لازم بود که مالیات خود را بپردازیم،
سؤال کردیم: به چه شخصی پرداخت کنیم؟ نایب سلطان به ما معرفی شد. خدمت او
رسیدیم، او از عقاید ما سؤال کرد؛ خود را معرفی کردیم. نایب گفت: یهودی و
نصرانی جزیه بدهند و از مسلمانان سؤالاتی کرد و فرمود: تمام اموال آنها
مصادره گردد. از شهر «مبارکه» به «ظاهره» رفتیم و خدمت سلطان رسیدیم و بعد
از هشت روز به شهر «رائقه» سفر کردیم، سپس به شهر «ظلوم» و از آنجا به شهر
دیگری به نام «عناطیس» رفتیم تمام این شهرها شیعه نشین و سرشار از نعمتهای
الهی بود. امیر هر کدام از فرزندان امام زمانعلیه السلام بود. ما یک سال
توقف داشتیم که امام زمانعلیه السلام را ملاقات کنیم؛ ولی میسر نشد و از
جمع ما فقط دو نفر جهت ملاقات ماندند و بقیه برگشتیم. [1] . ب. حکایت دوم از علی بن فاضل مازندرانی (در سال 699 ه .ق) نقل شده که خلاصه آن به قرار ذیل است: در
یکی از قریههای اندلس بودم؛ با کاروانی برخورد کردم. گفتند: ما اهل
منطقهای در نزدیکی جزایر شیعیان هستیم. وقتی نام جزایر شیعیان را شنیدم،
مشتاق سفر به آنجا شدم. سفر را آغاز نمودم تا به آنجا رسیدم. در آنجا بیان
شد که ارزاق آن جزیره از «جزیره خضراء» - که متعلق به امام زمان و اولاد آن
حضرت است - میرسد. منتظر شدم تا کشتیهای ارزاق وارد شد. پیرمردی خوش
سیما، همراه آنان بود که مرا میشناخت. با او همسفر شدم تا به مقصود خود
برسم. در مسیر خود آبهای سفیدی را مشاهده کردم که آن پیرمرد گفت: این
آبها جزیره خضرا را احاطه نموده است و مانع میشود که دشمن وارد جزیره
گردد. از آنجا که گذشتیم، چشمم به هفت قلعه استوار با دیوارهای محکم و
برجهای به آسمان کشیده شده خورد. از آنها که گذشتیم، وارد جزیره خضرا
شدیم. در روز جمعهای در نماز جمعه شرکت کردم و نماز جمعه را با سید
شمسالدین ادا نمودم، بعد از نماز از سید شمس الدین پرسیدم: آیا امام
زمانعلیه السلام در مسجد حاضر بودند؟ گفت: نه. ولی من نایب خاصّ آن حضرت
هستم. از او پرسیدم: آیا شما امام را مشاهده کردهاید؟ گفت: نه. با
سید شمس به خارج آن شهر رفتم، مردی خوش سیما را مشاهده کردم از سید پرسیدم
این مرد کیست؟ جواب داد: او همراه یک نفر دیگر خادمان قبه هستند و کوهی را
به من نشان داد و گفت! قبه در آنجا است. وی گفت: من هر صبح جمعه میروم
آنجا و امام را زیارت میکنم تو نیز بیا و امام را زیارت کن. رفتم به سمت
قبه و از خادمان آن پرسیدم: آیا میشود امام را اینجا مشاهده کرد؟ گفتند:
هرگز دیدن امام ممکن نیست! بعد از سید شمس پرسیدم، چرا بعضی آیات قرآن با
هم مرتبط نیستند؟ گفت: قرآن بر هفت حرف نازل شده است و وقتی عمر و ابوبکر
قرآن را تنظیم کردند، بعضی از آیات را حذف نمودند؛ لذا برخی آیات با هم
مرتبط نیستند. روز جمعهای در مسجد بودم که سر و صدایی از بیرون مسجد شنیدم. از سید شمس پرسیدم: این سر و صدا چیست؟ گفت:
اینها سیصد نفر از یاران امام زمانعلیه السلام و منتظر فرج آن حضرت
هستند. از اینها سیزده نفر هنوز باقی مانده است که یاران حضرت کامل شوند. بعد
پرسید: اساتید ما قائلاند روایاتی داریم که: هر کس در غیبت امام ادعای
مشاهده آن حضرت را داشته باشد، تکذیبش کنید؟ سید شمس گفت: این مربوط به
دوران بنی عباس است، بعد از او پرسیدم: آیا میشود امام را در دوران غیبت
دید؟ گفت: نه. گفتم: من از مخلصین آقا هستم. گفت: تو دو مرتبه آن حضرت را
دیدهای. بعد از خمس پرسیدم، سید شمس گفت: حضرت خمس را بر شیعیان مباح
نموده است و پرداخت آن واجب نیست. پس سید شمس به من دستور داد که به وطن برگردم و مرا با همان کشتی که وارد جزیره خضرا شده بودم، برگرداندند. [2] . نکات مشترک دو حکایت: 1 . محل سکونت امام زمانعلیه السلام و فرزندان آن حضرت، در جزیرهای میان دریا قرار دارد. 2 . امام زمانعلیه السلام هم اکنون دارای همسر و فرزند میباشند. 3 . این جزیره بسیار خوش آب و هوا و سرسبز است و در نقاط دیگر دنیا نظیر ندارد. 4 . در این جزیره میتوان امام زمانعلیه السلام را مشاهده کرد. 5 . نظم اجتماعی، رفاه و کیفیت سلوک مردم، در آن بسیار عالی است. 6 . ناقلان هر دو داستان، دو شخص مجهول میباشند. دیدگاهها در این باره: 1 . گروهی اندک بر این عقیدهاند که این داستان واقعی است. 2 . برخی از کسانی که اصل داستان را پذیرفتهاند، آن را با مثلث برمودا تطبیق دادهاند. [3] . 3
. پژوهشگران سترگی چون شیخ جعفر کاشف الغطاء، آقا بزرگ طهرانی، علامه
شوشتری، علامه جعفر مرتضی عاملی، محمدباقر بهبودی و... بر این عقیدهاند که
داستان جزیره خضرا واقعیت ندارد و بر دو حکایت یاد شده اشکالات متعدد
سندی، تاریخی و متنی وارد نموده و آن را کاملاً از درجه اعتبار ساقط
کردهاند. شایسته است در اینجا به بعضی از اشکالات اشاره شود: الف ) حکایت علی بن فاضل مازندرانی اشکالات سندی 1
. علامه مجلسیرحمه الله تصریح میفرماید: که این حکایت را در کتابهای
معتبر نیافته و به همین علت آن را به صورت مستقل در یک باب جداگانه نقل
کرده است. [4] . 2 . هیچ یک از علما و بزرگان معاصر علی بن فاضل
مازندرانی، همچون علامه حلی و ابن داوود اسمی از او و داستانش به میان
نیاوردهاند. این قضیه از چند حال خارج نیست: یا معاصران وی داستان او
را دروغ و باطل تلقی کردهاند، یا اصلاً چنین داستانی را نشنیدهاند و یا
اینکه این داستان در زمانهای بعد از آنان ساخته شده است. 3 . در میان
منابع موجود، قدیمیترین مأخذی که برای این داستان بهچشممیخورد،کتاب
«مجالسالمؤمنین» اثر قاضی نوراللّه شوشتری است. او در سال 1019 ه .ق به
شهادت رسیده است؛ در حالی که داستان جزیره خضرا مربوط به سال 699 ه .ق است؛
بر این حکایت اشکالات فراوان دیگری نیز وارد شده که به همین مقدار بسنده
میگردد. اشکالات متنی در داستان علی بن فاضل به مطالبی اشاره شده
که با بسیاری از مسلّمات دینی سازگاری ندارد و روایات زیادی بر خلاف آن
مطالب هست که به برخی از آنها اشاره میگردد: 1 . در متن روایت آمده است
که: فاضل مازندرانی از شخصی به نام سید شمسالدین پرسید: چرا میان برخی
آیات قرآن کریم، ارتباط منطقی وجود ندارد؟ سید شمسالدین پاسخ داد: این
قرآنی است که خلیفه اول جمع آوری کرده و بعضی آیات با هم سازگاری ندارد!
همانگونه که مشاهده میشود، اگر کسی این قسمت را قبول کند، قائل به تحریف
قرآن شده است. این مطلب به اجماع شیعه و سنی و به موجب صریح آیه قرآن
«اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا الذِّکْرَ وَ اِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» [5] باطل و
مردود است. از طرفی اهتمام و توجه زیاد مسلمانان به نوشتن و حفظ قرآن و
تعدّد نسخهها و شیوع آن در بین مسلمین، از زمان پیامبر اکرمصلی الله علیه
وآله و زیر نظر مستقیم آن حضرت، تا حدی بود که تبدیل و تحریف آن از امور
محال و ممتنع بود. 2 . متن حکایت، مکان و محل سکونت آن حضرت را جزیره خضرا معرفی میکند. این مطلب، بر خلاف بسیاری از روایات است، از جمله: 2 - 1 . امام صادقعلیه السلام میفرماید: «کسی از مکان سکونت آن حضرت اطلاع ندارد؛ مگر خدمتکار آن حضرت.» [6] . 2
- 2 . آن حضرت میفرماید: «امام زمانعلیه السلام در بین مردم به طور
ناشناس در همه جا حضور پیدا میکند؛ ولی مردم حضرت را نمیشناسند؛ مگر آنکه
حضرت با اذن پروردگار، خود را به خواص معرفی فرماید». [7] . 3 . در متن
حکایت آمده است؛ جزیره خضرا دارای هفت حصار از برجهای محکم دفاعی
برخوردار است تا دشمنان نتوانند وارد آن جزیره شوند. از طرفی گفته شده: آن
جزیره به وسیله آبهای سفیدی که در اطراف آن وجود دارد، همراه با نیروی
غیبی، محافظت میگردد. 4 . در متن حکایت از قول خادمان قبّه نقل شده که
رؤیت امامعلیه السلام غیر ممکن است؛ ولی در گفتوگو با سید شمسالدین،
گفت: «هر مؤمن با اخلاص میتواند امام را ببیند؛ ولی او را نمیشناسد».
چگونه میتوان بین غیرممکن بودن رؤیت و دیدن مشروط جمع کرد؟! 5 . در یک
روز جمعه، راوی داستان سر و صدای زیادی از بیرون مسجد شنیده، از سید
شمسالدین پرسید: این سر و صدا چیست؟ گفت: اینها سیصد نفر از یاران امام
زمانعلیه السلام و منتظر سیزده نفر دیگر هستند». اگر این مطلب را
بپذیریم، باید قائل به طولانی بودن عمر آن سیصد نفر و حیات آنان تا کنون و
تا هنگام ظهور باشیم که البته هیچ دلیلی بر آن نداریم. 6 . متن داستان
بر وجود همسر و اولاد برای حضرت ولی عصرعلیه السلام دلالت میکند. این
نظریه را بزرگانی چون مفید، بیاضی و طبرسیرحمه الله و... نپذیرفتهاند و
روایاتی را که ثابت میکند آن حضرت دارای اولادی هستند، از نظر سند رد
کردهاند. ب) حکایت انباری اشکالات سندی داستان انباری فاقد
هرگونه استناد است؛ چون صاحب کتاب التعازی آن را نقل نکرده است؛ بلکه
استنساخ کننده نامعلومی آن را در پایان کتاب التعازی افزوده است. پس معلوم نیست این خبر را از کجا و از چه کسی شنیده است؟ اشکالات متنی 1.
از متن حکایت این طور استفاده میگردد که یک تاجر مسیحی با تعدادی افراد
یهودی و اهل سنّت به زیارت نایب صاحبالامرعلیه السلام مشرف شدهاند! چگونه
ممکن است که صدها مسلمان شیعه و عالم با تقوا و عاشق امام زمانعلیه
السلام، به چنین افتخار نائل نشده باشند؛ ولی این جماعت چنین سعادتی
یافتهاند!! 2. در متن داستان از شهرهایی نام برده شده که در منابع جغرافیایی معتبر و قدیمی، اصلاً نامی از آنها برده نشده است. 3.
در متن حکایت آمده است: فرزند امام زمانعلیه السلام از یهود و نصارا جزیه
گرفت؛ ولی اموال اهل سنّت را مصادره کرد. این مطلب با هیچ یک از احکام
الهی سازگاری ندارد.
[1] بحارالانوار، ج 53، ص 213. [2] بحارالانوار، ج 52، ص 159. [3] ر.ک: ناجی نجار، جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا؛ سید جعفر رفیعی، جزیره خضرا. [4] بحارالانوار، ج 52، ص 169. [5] حجر (15)، آیه 9. [6] کتاب الغیبة، ص 161؛ الغیبة، ص 171، ح 5. [7] بحارالانوار، ج 52، ص 154.
اسم الکتاب : دانشنامه مهدویت و امام زمان عجل الله تعالی فرجه المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 179