اسم الکتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 484
دعای باران
مرحوم طبرسی در «احتجاج» نقل میکند: در یکی از سفرهایی که امام
سجاد علیهالسلام به طور ناشناس به حج مشرف شده بود اهل مکه در خشکسالی و
بی آبی سختی به سر میبردند. جمعی از عابدان و زاهدان مکه به دور خانهی
خدا جمع شدند و از برای باران آمدن دعا کردند ولی ابدا اثری نکرد. امام
سجاد علیهالسلام به آنان فرمود: «اگر در بین شما یک نفر خدا را دوست
میداشت، هر آینه دعایش مستجاب میشد.» جمعی گفتند: «شما دعا کنید.» حضرت
علیهالسلام فورا به کنار کعبه آمد و سر به سجده نهاد و فرمود: «سیدی، بحبک
لی الا سقیتهم الغیث». «پروردگارا! اگر مرا دوست داری باران رحمتت را بر
بندگانت ببار». هنوز آن حضرت سر از سجده برنداشته بود که آسمان ابری شد و
مثل دهنهی مشک پر از آب، باران بارید. یکی از عباد به خدمت امام
علیهالسلام شتافت و گفت: «از کجا دانستی که خداوند تو را دوست دارد که او
را چنین قسم دادی؟!» امام علیهالسلام فرمود: «اگر خداوند مرا دوست
نمیداشت هرگز مرا به خانهاش دعوت نمیکرد.» آن مرد عابد از عدهای از
مردم که همراه امام علیهالسلام بودند پرسید: «این شخص جلیلالقدر کیست؟»
گفتند: «او زینالعابدین، فرزند حسین بن علی است.» [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) قرنی، منهاج الولایة، ص 339. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ؛ چاپ دوم 1381 .
اسم الکتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 484