responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 364

قرب و بعد و أنواع حد

عن أبی‌ابراهیم موسی بن جعفر علیهماالسلام، قال: ذکر عنده قوم یزعمون أن الله تبارک و تعالی ینزل الی السماء الدنیا. فقال: ان الله تبارک و تعالی لا ینزل و لا یحتاج الی أن ینزل، انما منظره فی القرب و البعد سواء، لم یبعد منه قریب و لم یقرب منه بعید، و لم یحتج بل یحتاج الیه، و هو ذوالطول لا اله الا هو العزیز الحکیم. أما قول الواصفین: انه تبارک و تعالی ینزل، فانما یقول ذلک من ینسبه الی نقص أو زیادة. و کل متحرک محتاج الی من یحرکه أو یتحرک به، فظن بالله الظنون فهلک. فاحذروا فی صفاته من أن تقفوا له علی حد تحدوه بنقص أو زیادة أو تحرک أو زوال أو نهوض أو قعود، فان الله جل عن صفة الواصفین، و نعت الناعتین و توهم المتوهمین. و توکل علی العزیز الرحیم الذی یراک حین تقوم و تقلبک فی الساجدین.
التوحید باب 28 ح 18
ترجمه: از امام هفتم علیه‌السلام است که: جمعی در محضر آن حضرت از گروهی یاد می‌کردند که گمان می‌کنند خداوند متعال فرود می‌آید به آسمان پایین. فرمود: پروردگار متعال فرود نیاید و احتیاجی هم ندارد که فرود آید. و نظرگاه او (مقام نظر کردن او) از نزدیک و دور برابر است: زیرا کسی که به او از جهت معنوی نزدیک است هرگز با دوری ظاهری دور نمی‌شود، و هر که از لحاظ روحانی از او دور است با نزدیکی مسافت نزدیک نخواهد شد.
و او احتیاجی در مقام الوهیت خود به چیزی ندارد، بلکه دیگران به او احتیاج دارند، و باید خودشان را به او نزدیک کنند، و او صاحب وسعت است، و پروردگاری نیست مگر او که عزیز و حکیم است.
أما آنان که او را با فرود آمدن توصیف می‌کنند: أفرادی هستند که خدا را به زیادی و نقصان نسبت می‌دهند، در صورتی که هر حرکت‌کننده‌ای نیازمند است به محرکی که او را به حرکت درآورد، یا به کسی که همراه او به حرکت درآید، پس این أفراد درباره خداوند متعال گمانهای ناروا برده و هلاک شده‌اند.
پس بپرهیزید از آنکه در موضوع صفات او در حد محدودی توقف کرده، و او را به صفات نقص یا زیادتی یا حرکت کردن یا زائل شدن یا برخاستن یا نشستن توصیف و محدود کنید، زیرا خداوند متعال منزه و بلند است از وصف و نعت واصفین و از توهم أشخاصی که با توهم خود او را توصیف و تحدید می‌کنند.
و سپس این آیه را تلاوت فرمود: و توکل علی العزیز الرحیم ألذی یریک حین تقوم و تقلبک فی الساجدین انه هو السمیع العلیم - 26 / 217.
توضیح: در این روایت شریف قسمتهایی را شرح می‌کنیم:
1- ینزل الی السماء الدنیا: نزول به معنی پایین آمدن از بالا است، خواه در جهت مادی باشد یا روحانی.
و نزول پروردگار متعال قهرا به خاطر توجه مخصوص داشتن و قرب به بندگان خود می‌باشد، و این معنی صحیح نیست: زیرا در مقام روحانی قرب و بعد ظاهری و مکانی و زمانی نبوده، و خداوند متعال محیط بر همه زمان و مکان است.
و این در أجسام است که قرب و بعد زمانی یا مکانی یا علو یا تسفل پیدا می‌کنند - سبحانه و تعالی عما یصفون.
و قرب و بعد در مقام الوهیت از لحاظ روحانی و معنوی باشد، و هرگز کسی که از جهت معنوی نزدیک است: با فاصله مکانی، دور نمی‌شود، و دور از جهت معنوی نیز نزدیک نمی‌شود و او احتیاج به چیزی ندارد که خود را نزدیک کند، بلکه دیگران به او احتیاج دارند که باید خود را به پیشگاه او نزدیک کنند.
2- و هو ذوالطول لا اله: برای اثبات نفی حاجت او به دیگران و احتیاج همه به سوی او، چهار موضوع ذکر شده است:
اول - ذوالطول: طول به فتح مصدر است. و به ضم اسم مصدر باشد، مانند غسل و غسل. و آن در مقابل قصر به معنی کوتاهی است. و بلندی با موضوعات فرق می‌کند.
و بلندی در روحانیات از کمیت نباشد، بلکه از لحاظ قوت و قدرت و سعه وجودی و امتداد صفاتی خواهد بود. و چون به خداوند متعال که نور مطلق و نامحدود است، نسبت داده شود: دلالت می‌کند بر سعه وجودی مطلق غیرمتناهی در همه جهات و صفات از قدرت و علم و حیات و رحمت.
دوم - لا اله الا هو: الاه: به معنی عبادت و تحیر است. چنانکه عبادت به معنی عبودیت و خضوع باشد. و ضمیر - هو: اشاره به ذات واجب مطلق نامحدود است.
و بهترین تعبیر در مقام دلالت بر نور مطلق واجب غیرمتناهی همین کلمه است که اشاره می‌کند به مطلق ذات واجب بدون تقیید به قید و وصفی از صفات و قیود.
سوم - العزیز: عزت در مقابل ذلت است، و دلالت می‌کند به تفوق و استعلاء نسبت به دیگران.
و عزت در وجود خداوند متعال عبارت است از استعلاء و تفوق بالذات نسبت به همه موجدات علوی و سفلی.
چهارم - الحکیم: حکمت به معنی حکم قاطع و یقینی است، و حکیم کسی است که متصف باشد با حکمت. و معارف و حقائق یقینی از مصادیق حکمت می‌باشد.
و حکیم مطلق در همه امور منحصر به خداوند عالم محیط است.
پس این چهار موضوع اقتضاء می‌کند که: همه به سوی او که صفت قدرت وسیع داشته و معبود مطلق و عزیز و حکیم است، رو آورده، و از پیشگاه او حوائج خود را بخواهند.
3- یقول ذلک من ینسبه الی نقص أو زیادة: نقص در مقابل زیادت باشد. و زیادت ضمیمه و ملحق کردن چیزی است به دیگری پس از تمام شدن آن. و نقص کسر و کم کردن از آن است که به تمامیت نرسد، خواه این نقصان از لحاظ کمیت باشد و یا از جهت کیفیت، و در قسمت مادی باشد یا معنوی. چنانکه خداوند متعال می‌فرماید: قم اللیل الا قلیلا نصفه أو انقص منه قلیلا
أو زد علیه و رتل القرآن 73 / 3.
و نزول کردن به عنوان تسلط و احاطه و ایصال خیر و رحمت: علامت نقصان فی‌نفسه و احتیاج به تکمیل قوی و تتمیم تسلط و سعه احاطه باشد. و سپس که با نزول، عنوان تسلط و احاطه تکمیل یافت: صعود به مقام اول دوباره موجب نقصان خواهد بود.
و اگر فرض کنیم که: در مقام اول تمامیت و کمال بوده است: پس نزول و هبوط از آن مقام موجب نقصان خواهد بود، و یا موجب زیادتی بر کمال و تمامیت.
و به هر حال زیادت و نقصان: دلالت می‌کند بر تحول و تغییر، و عدم ثبوت ذاتی، و بودن فقر و احتیاج.
4- و کل متحرک محتاج الی من یحرکه: حرکت: بودن در محل و مقام دومی است بعد از بودن در محل أول، و به تعبیر دیگر: خروج شی‌ء است از قوه به مقام فعلیت.
و به هر تقدیر: حرکت أمر حادثی است، و هر حادث و متحولی محتاج است به مؤثر و فاعلی که آن أثر را ایجاد کند. و از جهت دیگر: تحول و تغیر از نبود ثبات و وجوب در ذات کشف کرده، و ممکن‌الوجود بودن موضوع را تثبیت می‌کند: زیرا اگر چیزی وجود و هستی ذاتی داشته باشد: به ذات خود اقتضای وجوب و ثبوت و هستی کرده، و برای همیشه در یک حالت و بدون تحول و تغییر خواهد بود. و این معنی در جسمانیات و روحانیات (ماورای عالم ماده) هر دو جاری است، زیرا وجوب ذاتی منحصر به وجود مطلق و نامحدود پروردگار متعال بوده، و سائر موجودات از هر طبقه‌ای باشند: در معرض تحول و تغیر و حرکت هستند.
البته أنواع محتلفی برای حرکت هست که در کتب فلسفه ذکر شده است، و از جمله آنها حرکت ذاتی و جوهری است که در موجودات روحانی نیز جریان پیدا می‌کند.
5- أو یتحرک به: عطف است به - من یحرکه، یعنی أو الی من یتحرک بالمحرک، مانند کسی که در کشتی یا ماشین نشسته، و با حرکت آنها متحرک می‌شود، و در این مورد تحرک تبعی و به واسطه صورت می‌گیرد، و از لحاظ آثار مترقبه فرق نمی‌کند. پس این گونه گمانها (نزول و حرکت تغیر) از روی جهالت و دقت نکردن صورت گرفته، و موجب هلاکت خواهد شد.
6- فاحذروا فی صفاته: و به طور کلی در مقام توصیف خداوند متعال می‌باید از آنچه موجب حد و قید می‌شود پرهیز کرد، خواه از جهت قیود مادی باشد، یا از جهت جسمانی و زمانی و مکانی باشد، و یا از جهت محدودیت ذاتی باشد.
موضوع زیادت و نقصان: حد از لحاظ کمیت و هم وضع است.
و تحرک: به معنی متحرک شدن، از أعراض انفعالی باشد که در أثر تحریک که فعل است مطاوعه و اختیار فعل می‌شود، و گاهی از مصادیق أعراض أین (حصول در مکان) و متی (حصول در زمان) و وضع (نسبت أجزاء به همدیگر و به خارج) خواهد بود.
و زوال: به معنی از میان رفتن هستی است، و دلالت می‌کند به انتهاء و به آخر رسیدن هستی یا زندگی چیزی، و این انتهاء بزرگترین حد بوده، و موجب محدودیت تمام هر موجودی است.
پس یکی از حدودی که سبب محدودیت و متناهی بودن هر چیزی است: زوال ذات یا صفات باشد. و نهوض: به معنی برخاستن و بلند شدن است، و این معنی حالت مخصوص و قید مشخصی است که موجب محدودیت در آن وضع و کیفیت خواهد بود.
و قعود: به معنی نشستن است. که حالت و کیفیت مخصوصی است که دلالت می‌کند بر وضع معین و محدودیت خاص. پس هر کدام از این حدود که در چیزی دیده شود: علامت محدود بودن، و متناهی گشتن، و متحول شدن، و ثابت نبودن، و احتیاج پیدا کردن، و ضعف داشتن، می‌باشد.
7- فان الله جل عن صفة الواصفین: صفة مثل عدة به معنی وصف با أقوال و حالات و خصوصیات دیگر باشد. و نعت مربوط باشد به آنچه در صفات و خصوصیات ذاتی است، مانند اخلاق نفسانی و امتیازات بدنی. و أما توهم: به معنی اختیار وهمیات است، و وهم عبارت است از ادراک معانی جزئی، و مخزن این معانی را قوه حافظه گویند. پس توصیف کردن خداوند متعال نامحدود مطلق: با حالات و خصوصیات و أعمال ظاهری، و با مقامات و صفات نفسانی باطنی، و یا طبق توهمات خیالی، که برای وصف‌کننده مطابق فهم خود و به اقتضای درک محدود و ناقصش، حاصل می‌شود: برخلاف حقیقت بوده، و پروردگار متعال از این ادراکات و توهمات و توصیفها و تعریفات منزه و بالا می‌باشد. و نتیجه اینگونه توصیف و تعریف: تنزل دادن مقام الوهیت نامتناهی و واجب است به مرتبه جسمانی محدود.
و خداوند متعال عزیز و رحیم بوده، و محیط به همه عوالم و موجودات جزئی می‌باشد، و او همه را و حالات آنها را می‌بیند. پس خداوند متعال به همه موجودات از وجود خود آنها نزدیکتر است، آن هم نزدیکی و قرب حقیقی معنوی، چنانکه می‌فرماید: و نحن أقرب الیه من حبل الورید 50 / 16.
و توصیف او هم باید با صفات و أسماء حسنی صورت گرفته باشد، نه طبق فهم و درک محدود و ناقص ما، چنانکه می‌فرماید: سبحانه و تعالی عما یصفون 6 / 100.

[~hr~]منبع: احادیث صعب امام هفتم و بررسی و تحقیق و توضیح لازم از آنها؛ علامه مصطفوی؛ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی چاپ اول 1385.

اسم الکتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 364
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست