اسم الکتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 99
به جنبش و جوش و اضطراب درآمدن صفحه
میگویند: روزی معتصم جماعتی از وزراء خود را طلبید و گفت: «در حق محمد
تقی علیهالسلام شهادت دروغ دهید و بنویسید او اراده کرده است که برعلیه من
جنگ کند.» سپس معتصم آن حضرت را طلبید و گفت: «تو بر من ارادهی جنگ کردهای.» امام جواد علیهالسلام فرمود: «به خدا قسم که این گونه نبوده است.» گفت: «فلان و فلان شهادت میدهند که تو چنین ارادهای داشتهای.» پس
آنها را حاضر کردند و آنها گفتند که: «بلی، و این نامههای تو است که در
این مورد نوشتهای و ما آنها را از بعضی غلامان تو گرفتهایم.» در این
هنگام که حضرت در محوطهی ایوان نشسته بود به سوی آسمان سر بلند کرد و گفت:
«خداوندا! اگر اینها دروغ میگویند ایشان را عذاب نما.» پس ناگهان آن صفحه، سخت به جنب و جوش اضطراب درآمد و میرفت و میآمد و هر کس که برمیخیزد از جای خود میافتد. معتصم گفت: «ای فرزند رسول خدا! من توبه کردم از آنچه گفتم، دعا کن که خدا این جنبش را ساکن کند.» حضرت فرمود: «خداوندا! این جنبش را ساکن گردان، همانا تو میدانی که این جماعت دشمنان تو و دشمنان من هستند.» پس ساکن شد. [1] .
[~hr~]پی نوشت: (1) منتهی الآمال. منبع: عجایب و معجزات شگفتانگیزی از امام جواد؛ تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس ؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.
اسم الکتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 99