responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 684

نام ه‌ای پربرکت

سال‌ها بود که آرزوی زیارت خانه‌ی خدا را داشت . سرانجام آرزویش برآورده شد و زیارت کعبه نصیبش گردید .
بین راه ، کاروان آنان با گروهی دیگر همسفر شد . بین گروه امام نهم نیز حضور داشت . احساس خوبی داشت و به خاطر افتخار بزرگ همسفر بودن با امام ، خدا را سپاس می‌گفت .
هنوز چندین فرسخ از راه باقی بود. هنگام ظهر برای غذا خوردن و استراحت ، توقف کردند .
مرد سجستانی [1] وقتی امام را دید که در گوشه‌ای خلوت کرده و تنها نشسته ، اندیشید که بهتر است برود و مشکلش را برای امام بازگو کند .
فکر می‌کرد حتماً امام برایم قدمی برخواهد داشت . بهتر است دل را به دریا بزنم و از او کمک بخواهم . جلو رفت و سلام کرد . امام پاسخش را گفت و او را دعوت به نشستن کرد . مرد گفت :
- ای فرزند رسول خدا ! اهل سجستان هستم . در شهر ما شخصی به نام حسین بن عبدالله از طرف حکومت مسئول خزانه‌داری و امور مربوط به مالیات است ، شنیده‌ام به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله ارادت دارد و به شما نیز علاقه‌مند است .
- او را نمی‌شناسم . حال بگو چه کمکی از من ساخته است ؟
- مالیات سنگینی برای من وضع کرده و من توان پرداخت آن را ندارم . اگر ممکن است ، نامه‌ای برایش بنویسید و سفارش مرا بکنید . با علاقه‌ای که به شما دارد به حرف شما احترام خواهد گذاشت . حضرت قلم و کاغذی برداشت و نامه‌ای برای والی سجستان نوشت . مرد تشکر کرد و برخاست . حس کنجکاوی‌اش تحریک شده بود. خیلی دلش می‌خواست بداند در نامه چه نوشته شده ، اما به خود اجازه گشودن نامه را نداد .
مراسم حج تمام شد و او همراه کاروان به دیار خود برگشت . پس از یکی دو روز استراحت ، نامه را برداشت و نزد حسین بن عبدالله نیشابوری ، والی سجستان رفت ، حسین با دیدن او گفت :
- چه می‌خواهی ؟
- نامه ای از امام جواد علیه‌السلام برایت آورده‌ام .
- امام جواد ؟! او که مرا نمی‌شناسد و ندیده است .
- اتفاقاً ایشان نیز همین را گفتند .
نامه را گرفت و خواند .
به نام خدای بخشنده مهربان . حامل نامه از تو و عقیده‌ات بسیار تعریف کرد . بدان که خوشبختی و سعادت تو به اعمال و رفتارت بستگی دارد .
سعی کن نسبت به دوستان و همنوعان خود دلسوز باشی ، زیرا فردای قیامت در پیشگاه خدا در برابر اعمال و کردارت مسئول هستی و مورد مؤاخذه و بازجویی قرار خواهی گرفت .
والی بعد از خواندن گفت :
- قربان دستخط زیبایت آقا !
بعد رو به مرد بدهکار کرد و گفت :
- بسیار خوب ! از من چه کاری ساخته است ؟
- مالیاتی که برای من قرار داده‌اید ، سنگین است و توانایی پرداخت آن را ندارم . اگر لطف کنید و ... حسین دستور داد ، مبلغی پول آوردند و نام مرد بدهکار را از فهرست مالیات‌دهندگان آن سال حذف کردند .
مرد سجستانی با خوشحالی خداحافظی کرد و بیرون آمد . در راه با خود می‌گفت :
- عجب نامه‌ی پربرکتی بود ! نه تنها مالیات نگرفتند ؛ بلکه هزینه‌ی یک سال زندگی‌ام را نیز پرداخت کردند . [2] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) سجستان نام قدیم سیستان است.
(2) تهذیب الاحکام ، ج 6 ، ص 384.
منبع: حیات پاکان (داستانهایی از زندگی امام جواد)؛ مؤلف: مهدی محدثی؛ بوستان کتاب چاپ دوم 1385.

اسم الکتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان    الجزء : 1  صفحة : 684
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست