اسم الکتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 263
خبر دادن حضرت از نامه ها
کلینی آورده است: از داود بن قاسم جعفری نقل شده که گفت: بر امام
جواد علیه السلام، داخل شدم در حالی که سه نامه ی بدون عنوان و نامشخص با
من بوده و بر من مشتبه شده بود؛ من اندوهگین شدم، پس حضرت یکی از آنها را
گرفت و فرمود: این، نامه ی ریان بن شبیب است، سپس دومی را گرفت و فرمود:
این، نامه فلانی است و من مبهوت شدم، آنگاه حضرت به من نگریست و تبسم نمود.
راوی گفت: حضرت سیصد دینار به من داد و امر فرمود آن را به یکی از
عموزادگانش برسانم و در ضمن فرمود: او به تو خواهد گفت: مرا به دلالی
راهنمایی کن تا با این پول، کالایی برایم خریداری کند، و تو راهنمایی اش
کن، راوی گفت: نزد عموزاده اش آمدم و دینارها را به او دادم و او به من
گفت: ای ابو هاشم! مرا به دلالی راهنمایی کن که کالایی برایم خریداری کند و
در جوابش گفتم: به چشم! راوی گفت: شتر داری به من گفت که با حضرت سخن
بگویم تا کاری به او بدهد، پس وارد بر حضرت شدم که با او سخن بگویم، حضرت
مشغول غذا خوردن بود و گروهی بر سفره نشسته بودند و نتوانستم حرفی بزنم،
حضرت فرمود: ای ابو هاشم! بنشین و غذا بخور و غذا را پیش من گذاشت، سپس از
پیش خود و بدون اینکه من درخواستی کنم، فرمود: ای غلام! به شتر داری که ابو
هاشم به نزد ما آورده، سر بزن و او را پیش خود نگهدار. راوی گفت: یک
روز با حضرت داخل باغی شدم، به او عرض کردم: فدایت شوم! من حرص فراوانی به
خوردن خاک دارم، برایم دعا کنید، حضرت سکوت کرد و سه روز بعد از پیش خود
فرمود: ای ابو هاشم! خدای متعال عادت به خوردن خاک را از تو برداشت، ابو
هاشم گفت: امروز چیزی منفورتر از خوردن خاک، در پیش من نیست. [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) الکافی 1: 495 ح 5. منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.
اسم الکتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 263