اسم الکتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 10
آزاد کردن اباصلت و طی الارض به هرات
اباصلت هروی میگوید: بعد از دفن حضرت رضا علیهالسلام، مأمون دستور داد
که مرا زندانی کنند. پس من تا یک سال در زندان بودم، شبی بیدار نشسته بودم
و سینهام تنگ شده بود، پس برای نجات خود از زندان دعا میکردم و خدا را
به حق محمد و آل محمد علیهمالسلام قسم میدادم. هنوز دعایم تمام نشده
بود که ناگهان امام جواد علیهالسلام در زندان تشریف آورد و به من فرمود:
«ای اباصلت! سینهات تنگ شده است، حرکت کن.» پس دست مبارکش را به بند و زنجیر من زد و آنها از هم باز شد، پس دستم را گرفت و مرا از زندان بیرون آورد. با
اینکه نگهبانان و پاسبانها بودند و مرا میدیدند، اما قدرت نداشتند چیزی
بگویند. حضرت فرمود: «برو در امان خدا که دیگر مأمون را نخواهی دید و او هم
تو را نخواهد دید.» سپس فرمود: «به کجا میخواهی بروی؟» گفتم: «به همان وطن اصلی خودم، هرات.» حضرت فرمود: «عبای خود را بر روی خودت بینداز.» پس من این کار را کردم. حضرت دست مرا گرفت و گمان کردم که مرا از طرف راست به طرف چپ حرکت داد، سپس فرمود: «صورتت را باز کن.» پس باز کردم ولی آن حضرت را ندیدم. دیدم درب منزل خود در هرات هستم، و دیگر نیز مأمون را ندیدم. [1] .
[~hr~]پی نوشت: (1) کانون معرفت. منبع: عجایب و معجزات شگفتانگیزی از امام جواد؛ تهیه و تنظیم: واحد تحقیقاتی گل نرگس ؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.
اسم الکتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 10