اسم الکتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 878
نکوهش یاران بیوفا
چون در مدائن بر امام حسن علیهالسلام ضربت زدند زید بن وهب جهنی به
خدمت آن حضرت رفت دید امام از درد به خود میپیچد، گفت: ای پسر پیامبر! چه
مصلحت میدانی؟ مردم متحیرند!. امام علیهالسلام در پاسخ فرمود: أری
والله أن معاویة خیر لی من هؤلاء، یزعمون أنهم لی شیعة ابتغوا قتلی و
انتهبوا ثقلی، و أخذوا مالی، والله لأن آخذ من معاویة عهدا أحقن به دمی و
آمن به فی أهلی خیر من أن یقتلونی فتضیع أهل بیتی و أهلی، والله لو قاتلت
معاویة لأخذوا بعنقی حتی یدفعونی الیه سلما. فو الله لأن اسالمه و أنا
عزیز خیر من أن یقتلنی و أنا أسیره أو یمن علی فتکون سنة علی بنیهاشم الی
آخر الدهر، و معاویة لا یزال یمن بها و عقبه علی الحی منا و المیت [1] . امام حسن علیهالسلام فرمود: (سوگند
به خدا که میبینم معاویه برای من از اینان بهتر است. آنها میپندارند که
شیعهی من هستند، در حالی که آهنگ قتل مرا کرده و اثاثیهام را تاراج و
مالم را غارت کردند.سوگند به خدا اگر که از معاویه تعهدی بگیرم که جانم را
حفاظت کرده و خانوادهام را در امان دارم، بهتر از آن است که مرا کشته و
خاندان و خانوادهام از میان بروند. سوگند به خدا اگر با معاویه جنگ
میکردم، [همین افرادی که در لشکر من جمع شدند] گردنم را میگرفتند و تسلیم
شده به او میسپرد. سوگند به خدا اگر که با او صلح کنم در حالی که عزت
دارم بهتر از آن است که مرا در حالی که اسیر اویم، بکشد یا اینکه بر من منت
گذاشته [و آزادم سازد] و این، تا ابد ننگی برای بنیهاشم باشد و معاویه و
فرزندان او بر مرده و زندهی ما به خاطر آزاد کردن من، منت نهند.) زید بن وهب گفت: ای پسر پیامبر! شیعیان خود را مانند گوسفندانی بیشبان وامیگذاری؟. امام علیهالسلام فرمود: وقوع این حوادث را از پدرم شنیدم [2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) 1- احتجاج، ج 2، ص 69، ح 158. 2- بحارالأنوار، ج 44، ص 20، ح 4. 3- تاریخ چهارده معصوم علیهمالسلام، ص 445. 4- تاریخ دمشق ترجمهی امام حسن علیهالسلام، ص 204 در پاورقی ح 329. 5- مسند الامام المجتبی علیهالسلام، ص 639، ح 10. 6- یوم الخلاص، ص 320. (2) این حدیث طولانی است، مشتاقان به احتجاج طبرسی، یا جلاء العیون مجلسی مراجعه نمایند.
اسم الکتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 878