اسم الکتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 790
مسابقهی خط نویسی در کودکی
امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام که تولدشان بیش از یک سال
فاصله نداشت، هنوز خردسال بودند و یکی از خوشترین کارهایشان، مسابقه در
علوم و فنون و معارف اسلامی بود. یک روز هر کدام از آن دو بزرگوار، در
یک صفحه خطی را نوشته، به خدمت حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده و
از آن حضرت پرسیدند: خط کدامیک از ما بهتر است؟ پیامبر اکرم صلی الله
علیه و آله که نمیخواست دستخط یکی از آن دو بزرگوار را بر دستخط دیگری
ترجیح دهد، فرمود: هر دو دستخط، خوب است. آنها پرسیدند: نه، کدامیک بهتر است؟ پیامبر
اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: عزیزان من! شما میدانید که من امی هستم؛
یعنی؛ من هرگز به مکتب نرفتهام و الفبا ننوشتهام و حتی وحی الهی را هم
خودم نمینویسم. خطشناسی، کار کسی است که خود نویسنده باشد خوب است که شما
این سؤال را، از پدرتان علی علیهالسلام بپرسید. زیرا که او، خطنویس و کاتب
وحی است. امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام گفتند: فرمایش شما کاملا صحیح است. آنگاه آن دو بزرگوار، نزد پدر ارجمندشان، امام علی علیهالسلام، آمده و همان سؤال را از آن حضرت نیز پرسیدند. امام علی علیهالسلام فرمود: هر دو خط، خوب است. هم خوب است، هم خوانا و هم زیبا است! آن دو بزرگوار گفتند: نه، کدامیک بهتر است؟ امام
علی علیهالسلام فرمود: خوب، اگر شما به مدرسه میرفتید، حق این بود که
این سؤال را از استادتان بپرسید، اما شما خود آموختهاید و هنوز هم
خردسالید، به کارهای کودکان هم مادران آنها، بیشتر میرسند. قضاوت و تشخیص
مادرتان زهرا علیهاالسلام هم درست مانند من است. من، در این خطها، هیچ عیبی
نمیبینم، ولی بهتر است که شما این سؤال را از مادرتان بپرسید. هر پاسخی
که او بگوید، من هم، همان را میپسندم. اگر چنانچه در خانه، پاسخ این پرسش
شما روشن نشد، آن وقت، ما شورایی از اصحاب تشکیل میدهیم و حکمیت را به رأی
ایشان وامیگذاریم. امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام،
گفتند: فرمایش شما کاملا صحیح است. سپس، آن دو بزرگوار، به خدمت مادر گرامی
خویش، حضرت فاطمهی زهرا علیهاالسلام آمده، همان پرسش را مطرح کردند. حضرت
فاطمه علیهاالسلام فرمود: من هر دو خط را خوب میبینم. تفاوت گذاشتن میان
آنها خیلی مشکل است. در جواب چیزی که جدتان و پدرتان آن را پیش من بفرستند،
خیلی باید ملاحظه کرد. اصلا چطور است که ما یک کار دیگری بکنیم؟ آن دو بزرگوار گفتند: هر چه را که شما بفرمایید، ما آن کار را میکنیم. حضرت
زهرا علیهاالسلام، گردنبندی از استخوان عاج داشت، که دارای هفت دانه بود.
فرمود: من این دانهها را بر روی زمین میریزم، هر کسی که دانههای بیشتری
را جمع کرد، خط او را بهتر از خط دیگری حساب میکنیم. آن دو بزرگوار گفتند: خوب است. اگر چه این کار، قرعهکشی است، نه خطشناسی، ولی خوب است. پس
از آن، حضرت فاطمه علیهاالسلام دانههای گردنبند را بر روی زمین ریخت.
امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام، دویدند و هر کدام سه دانه
را برداشتند، اما دانهی آخری، نصف شده بود و به هر کدام از آن دو بزرگوار،
یک نصفه رسید و نتیجه مساوی شد. امام حسن علیهالسلام و امام حسین
علیهالسلام، هر دو از این کار راضی شدند و گفتند: آخرش، همان طور شد که
جدمان، پدرمان و شما گفتید. ولی، ما نمیخواستیم که دانهی گردنبند را
بشکنیم. حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: دانه را شما نشکستید. آن را خدا شکست و چیزی را که خدا بشکند، به صد هزار درست میارزد.[1] .