اسم الکتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 686
فائده گذشت و ملاطفت
ابن عبّاس ضمن حدیثی حکایت کند: روزی جمعی از بنی امیه در محلّی نشسته بودند و در جمع ایشان یک نفر از اهالی شام نیز حضور داشت. و
امام حسن مجتبی علیه السلام به همراه عدّه ای از بنی هاشم از آن محلّ عبور
می کردند، مرد شامی به دوستان خود گفت: این ها چه کسانی هستند، که با چنین
هیبت و وقاری حرکت می کنند؟! گفتند: او حسن، پسر علی بن ابی طالب علیه السلام است؛ و همراهان او از بنی هاشم می باشند. مرد
شامی از جای برخاست و به سمت امام حسن مجتبی علیه السلام و همراهانش حرکت
نمود؛ و چون نزدیک حضرت رسید گفت: آیا تو حسن، پسر علی هستی؟! حضرت سلام الله علیه با آرامش و متانت فرمود: بلی. مرد شامی گفت: دوست داری همان راهی را بروی که پدرت رفت؟ حضرت فرمود: وای بر تو! آیا می دانی که پدرم چه سوابق درخشانی داشت؟! مرد شامی با خشونت و جسارت گفت: خداوند تو را همنشین پدرت گرداند، چون پدرت کافر بود و تو نیز همانند او کافر هستی و دین نداری. در این لحظه، یکی از همراهان حضرت سیلی محکمی به صورت مرد شامی زد و او را نقش بر زمین ساخت. امام
حسن علیه السلام فورا عبای خود را روی مرد شامی انداخت و از او حمایت
نمود؛ و سپس به همراهان خود فرمود: شما از طرف من مرخّص هستید، بروید در
مسجد نماز گذارید تا من بیایم. پس از آن امام علیه السلام دست مرد شامی
را گرفت و او را به منزل آورد و پس از رفع خستگی و خوردن غذا، یک دست لباس
نیز به او هدیه داد و سپس روانه اش نمود. بعضی از اصحاب به حضرت مجتبی علیه السلام گفتند: یا ابن رسول الله! او دشمن شما بود، نباید چنین محبّتی در حقّ او شود. حضرت فرمود: من ناموس و آبروی خود و دوستانم را با مال دنیا خریداری کردم. همچنین
در ادامه روایت آمده است: پس از آن که مرد شامی رفت، به طور مکرّر از او
می شنیدند که می گفت: روی زمین کسی بهتر و محبوب تر از حسن بن علی علیهما
السلام وجود ندارد.[1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) ترجمة الامام الحسن علیه السلام: ص 149، به نقل از طبقات ابن سعد.
اسم الکتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 686