اسم الکتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 679
فضیلت امام حسن(ع) و علی(ع)
روایت شده: آن حضرت بعد از شهادت پدرش در میان مسلمانان آمده و پدرش را به یاد آورد و فرمود: او آخرین اوصیای الهی و وصی آخرین پیامبر خداوند، و پیشوای راستگویان و شهداء و صالحان بود. آنگاه
فرمود: ای مردم! دیشب مردی از میان شما رفت که نه از پیشینیان و نه از
آیندگان کسانی بر او پیشی نمی گیرد، پیامبر همیشه پرچم جهاد را به او می
سپرد، جبرئیل از سمت راست، و میکائیل از سمت چپ او می جنگیدند، و جز با
پیروزی باز نمی گشت، و خداوند پیروزی مسلمانان را به دست او تحقق می بخشید،
او در زمان شهادت چیزی از طلا و نقره از خود باقی نگذارده، جز چیزی که یکی
از کودکانش داشت، و در بیت المال پولی را باقی نگذارد جز هفتصد درهمی که
از عطایش باقی مانده بود، و می خواست برای ام کلثوم کنیزی بخرد. آنگاه فرمود: ای مردم! هر کس مرا می شناسد، که مرا می شناسد، و آنکه نمی شناسد بداند که من حسن پسر علی علیه السلام هستم. آنگاه این آیه که حکایت قول حضرت یوسف است را خواند: دین پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب را پیروی کردم. من
پسر انذار کننده، و من پسر خواننده به سوی خدا، و من پسر کسی هستم که به
عنوان رحمت برای جهانیان فرستاده شده است، و من از خاندانی هستم که خداوند
پلیدی را از آنان دور ساخت و ایشان را پاک و پاکیزه گرداند، و من از
خاندانی هستم که جبرئیل بر آنان نازل می شد، و از خانه ایشان به سوی آسمان
عروج می کرد. و من از خاندانی هستم که خداوند دوستیشان و ولایتشان را
واجب گردانید، و در آنچه بر پیامبر نازل کرد فرموده است: بگو در برابر آنچه
انجام داده ام اجر و پاداشی نمی خواهم، جز محبت به خاندانم را، و هر که
کار نیکی انجام دهد (ما هم بر پاداش نیکی او می افزائیم) و نیکی کردن همانا
دوستی ما خاندان است. و در روایتی اینگونه آمده است: ای مردم! در
این شب قرآن نازل شد، و در این شب عیسی بن مریم به آسمان عروج کرد، و در
این شب یوشع بن نون به شهادت رسید، و در این شب پدرم امیرالمؤمنین علیه
السلام رحلت کرد، سوگند به خدا کسی از اوصیاء الهی بر پدرم در رفتن به بهشت
سبقت نمی گیرد، و بعد از او نیز کسی به پایه او نرسد. و اگر پیامبر او
را به جنگی می فرستاد، جبرئیل در سمت راست و میکائیل در سمت چپ او می
جنگید، و از پولهای زرد و سفید چیزی را باقی نگذارد، جز هفتصد درهمی که از
قسمتش باقی مانده بود، و آن را جمع آوری کرده، تا برای خانواده اش خادمی
بخرد. خطبته فی فضل ابیه و نفسه روی انه علیه السلام خطب بعد وفاة ابیه و ذکره فقال: خاتم الوصیین و وصی خاتم الانبیاء و امیر الصدیقین و الشهداء والصالحین ثم قال: ایها
الناس! لقد فارقکم رجل ما سبقه الاولون و لا یدرکه الاخرون لقد کان رسول
الله صلی الله علیه و آله یعطیه الرایة فیقاتل جبرئیل عن یمینه، و میکائیل
عن یساره، فما یرجع حتی یفتح الله علیه ما ترک ذهبا و لافضة الا شیئا علی
صبی له، و ما ترک فی بیت المال الا سبعمائة درهم فضلت من عطائه، اراد ان
یشتری بها خادما لام کلثوم ثم قال: من عرفنی فقد عرفنی، و من لم یعرفنی فانا الحسن بن محمد النبی صلی الله علیه و آله ثم تلا هذا الایة قول یوسف: «و اتبعت ملة ابائی ابراهیم و اسحاق و یعقوب» [1] . انا
ابن البشیر، و انا ابن النذیر، و انا ابن الداعی الی الله، و انا بن
السراج المنیر، و انا ابن الذی ارسل رحمة للعالمین، و انا من اهل بیت الذین
اذهب الله عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا، و انا من اهل البیت الذین کان
جبرئیل ینزل علیهم، ومنهم کان یعرج و انا من اهل البیت الذین افترض الله
مودتهم و ولایتهم، فقال فیما انزل علی محمد صلی الله علیه و آله: «قل لا
اسألکم علیه اجرا، الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة [2] و اقتراف
الحسنة مودتنا اهل البیت و فی روایة: ایها الناس! فی هذه اللیلة نزل
القرآن، و فی هذه اللیلة رفع عیسی بن مریم، و فی هذه اللیلة قتل یوشع ابن
نون، و فی هذه اللیة مات ابی امیرالمؤمنین، و الله لایسبق ابی احد کان قبله
من الاوصیاء الی الجنة و لا من یکون بعده و ان کان رسول الله صلی الله
علیه و اله لیبعثه فی السریة فیقاتل جبرئیل عن یمینه و میکائیل عن یساره، و
ما ترک صفراء و لا بیضاء الا سبعمائة درهم فضلت من عطائه، کان یجمعها
لیشتری بها خادما لاهله.