اسم الکتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 568
سخن پدر در نکوهش اشعث بن قیس
بحرانی گوید: در کتاب هدایة الحضینی نقل شده است:چون احتضار امام
حسن علیهالسلام فرارسید، به برادر خود - حسین علیهالسلام - فرمود:پدر
جعده (اشعث بن قیس) با امیرمؤمنان علیهالسلام به ستیز برخاست. و در کوفه،
پس از بازگشت از صفین - در حالی که افراطی و از طاعت امام علی علیهالسلام،
منحرف شده بود - از او بازماند، و از امامت آن حضرت و حضور در جماعت هر یک
از شیعیان، خودداری میکرد و بر [مردهی] ایشان نماز نمیخواند، و [این]،
از آن زمان [شد] که از امیرمؤمنان علیهالسلام بر منبر شنید که فرمود:افسوس
و درد این بیگناه را، بیگناه آل محمد، و گل خوشبوی، و نور چشم ایشان،
این فرزندم - حسین علیهالسلام - را، از [ستم] فرزند صلبی تو (ای اشعث!) که
با پادشاهی سرکش و ستمگر - که پس از پدر خود سلطنت یافته - همراه است. ابوبحر
احنف برخاست و گفت:ای امیرمؤمنان! نام او چیست؟ فرمود:آری، یزید بن
معاویه، که عبیدالله بن زیاد را به سپاهی از کوفه میگمارد تا حسین
علیهالسلام را بکشد، و این حادثه در دشت کربلا، در ساحل غربی فرات، رخ
خواهد داد. پس گویی میبینم خوابگاه شتران؛ و محل فرود کاروان؛ و محاصرهاش
توسط سپاه کوفیان را؛ و نیز میبینم به کار گرفتن کوفیان، شمشیرها و
نیزهها و کمانهای خود را در بدن، و خون و گوشت آنان؛ و نیز میبینم اسیر
شدن فرزندان و خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله را، و نیز سوار شدن
آنان بر محملهای خشن، و کشته شدن پیران و سالمندان و جوانان و کودکان را. پس
اشعث برخاست و گفت:رسول خدا صلی الله علیه و آله - همچون تو - ادعای علم
غیب نکرد، اینها را از کجا میگویی؟ امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود:وای بر
تو، ای عنق النار! سوگند به خدا! فرزند تو - محمد [اشعث] - از فرماندهان
آنان است. آری، سوگند به خدا! شمر بن ذی الجوشن، شبث بن ربعی، عمرو بن حجاج
زبیدی و عمرو بن حریث نیز جزو فرماندهان آن سپاه هستند. پس اشعث، با شتاب سخن آن حضرت را قطع کرد و گفت:ای فرزند ابوطالب! آنچه را میگویی به من بفهمان تا پاسخت دهم. فرمود:وای بر تو، ای اشعث! سخن، همان است که شنیدی. گفت:ای
فرزند ابوطالب! سخن تو نزد من به اندازهی دو دانهی خرما ارزش ندارد. و
پشت کرد [که برود] و مردم برخاستند، و به امیرمؤمنان علیهالسلام چشم
دوختند تا اجازه دهد او را بکشند. آن حضرت فرمود:آرام، خدا شما را رحمت
کند. سوگند به خدا! من بر هلاکت او از شما توانمندترم؛ ولی باید [با گذشت
زمان،] واقعیت بر کافران تحقق پذیرد. و اشعث رفت و در کوفه دست به کار
پیاده کردن حیلهی خود شد، و در خانهی خود منارهی بلندی ساخت و چون صدای
مؤذن امیرمؤمنان علیهالسلام در مسجد جامع کوفه برمیخاست، اشعث نیز بر
بلندای منارهی خود میرفت، و در حالی که رو به سوی مسجد داشت، و به قصد
امیرمؤمنان علیهالسلام فریاد میزد:ای مرد! نمازت خالص نیست، تو جادوگر و
دروغگویی. و [روزی] امیرمؤمنان علیهالسلام با گروهی از یاران خود، از
کوی اشعث بن قیس - که بر بلندای منارهی خود بود - گذر کرد. پس اشعث چون آن
حضرت را دید، رو برگرداند و آن حضرت به او فرمود:وای بر تو ای اشعث! تو را
همان عنق النار - که خدا برایت فراهم کرده - بس است. اصحاب گفتند:«عنق
النار» چیست، ای امیرمؤمنان! آن حضرت فرمود:اشعث چون احتضارش فرارسد،
تودهای از آتش کشیده به او درآید تا به او برسد، و در حالی که خویشانش
ناظرند، او را در خود فروبرد و چون آتش کنار رود، او را در بسترش نیابند،
پس درهای خود را ببندند، و آن را پنهان دارند، و بگویند به آنچه دیدید،
اعتراف نکنید که به شماتت علی بن ابیطالب علیهالسلام گرفتار میشوید. گفتند:ای امیرمؤمنان! عنق النار بعدا با او چه کند؟ فرمود:در آن، زنده و معذب خواهد بود تا در قیامت به آتش درآید. عرض کردند:چگونه آتش در دنیا سراغ او آمد؟ فرمود:زیرا از خدا نمیترسید و از آتش میترسید؛ پس خدا با همان که میترسید عذابش کند. عرض کردند:ای امیرمؤمنان! این عنق النار کجا خواهد بود؟ فرمود:در
این دنیا؛ و اشعث را در خود، بر هر مؤمنی درمیآورد، و نزد او میافکند، و
اشعث به او پناه میبرد و به او میگوید:ای بندهی صالح خدا! از پروردگار
خود بخواه تا مرا از این آتشی که در دنیا و آخرت جز به سبب بغض علی
علیهالسلام و شک در محمد صلی الله علیه و آله نیازارد، بیرون آورد. و مؤمن
میگوید:خدا تو را در دنیا و آخرت، از آن بیرون نکند. و او را نزد خویش و
خاندانش - که شک در حادثهی او دارند - میافکند تا با هم راز گویند. به او
میگویند:به ما بگو چرا در این آتش افتادی؟ میگوید:به سبب شک در محمد صلی
الله علیه و آله و بغض علی علیهالسلام و ناسازگاری با او، و از روی کینه،
ناخوش داشتن، و شکستن بیعت او، و بیعتم با دیگران. و آنان لعنتش کرده، از
او بیزاری میجویند و میگویند:، ما نمیخواهیم به آنچه تو رسیدی، برسیم.
[1] .