اسم الکتاب : دانشنامه امام حسن علیه السلام المؤلف : جمعی از نویسندگان الجزء : 1 صفحة : 220
پاسخ امام حسن به پرسشهای خضر
صدوق با سند خود از امام هادی علیهالسلام نقل کرده که فرمود: امیرمؤمنان
علیهالسلام، در حالی که به دست سلمان تکیه کرده و حسن بن علی علیهالسلام
با او بود؛ آمد و وارد مسجدالحرام شد و نشست. در این هنگام، مردی
خوشاندام با لباسی آراسته، آمد و بر امیرمؤمنان علیهالسلام سلام کرد.
حضرت علی علیهالسلام پاسخ داد، و او نشست و گفت:ای امیرمؤمنان! دربارهی
سه چیز از تو پرسش میکنم، اگر به آنها پاسخ دادی پی خواهم برد که این
مردم از امر تو بر چیزی مسلط شدهاند که (شایستهی آن نیستند) و داوری من
بر ایشان این است که (با این کار نادرست خود،) در دنیا و آخرتشان در امان
نخواهند بود، و اگر پاسخ ندادی خواهم دانست که تو و آنان برابرید.
امیرمؤمنان علیهالسلام فرمود:هر چه میخواهی بپرس. او گفت:روح انسان هنگام
خواب کجا میرود؟ آدمی چگونه به یاد میآورد و فراموش میکند؟ چگونه است
که فرزند انسان به عموها و داییهای خود شباهت دارند؟ امیرمؤمنان
علیهالسلام به حسن بن علی علیهالسلام رو کرد و فرمود:ابامحمد! به او پاسخ
بده. حسن علیهالسلام فرمود: پاسخ پرسش نخست، این است که روح آدمی
(هنگام خواب، گویی که) وابسته به باد و باد وابستهی به هواست، تا لحظهای
که صاحبش برای بیداری بجنبد. هنگامی که خداوند عزوجل اجازه داد روح نزد
صاحبش برگردد روح باد را، و باد هوا را به خود میکشد و بدین سان، روح در
بدن صاحبش قرار میگیرد. اگر خداوند اجازه نداد روح نزد صاحبش برگردد، هوا
باد را، و باد روح را میکشد و روح تا روز قیامت نزد صاحبش برنمیگردد. پاسخ
پرسش دوم این است که دل آدمی (گویی که) در ظرفی است، و بر آن، سرپوشی است،
و اگر انسان، صلوات کامل بر محمد (و آل او) بفرستد، آن سرپوش کنار میرود و
دل روشن میشود و انسان آنچه را [از تعهدات ایمانی] فراموش کرده بود، به
یاد میآورد، و اگر بر محمد و آل محمد درود نفرستد یا از صلوات خود (آل را)
کم کند، آن سرپوش بر آن ظرف میافتد و دل تاریک میشود و انسان آنچه را به
ذهن سپرده بود، فراموش میکند. پاسخ پرسش سوم این است که هر گاه مرد
با دلی آرام، رگهایی آسوده و تنی بیاضطراب، با همسر خود همبستر شود و
نطفه در رحم جا گیرد، فرزند به پدر و مادر خود شبیه میشود، و اگر مرد با
دلی بیقرار، رگهایی نیاسوده و تنی ناآرام، با همسر خود همبستر شود، نطفه
در درون رحم آشفته میشود و بر رگی از رگها قرار میگیرد. اگر نطفه بر رگی
از رگهای عموها قرار بگیرد، فرزند شبیه عموهایش میشود و اگر بر رگی از
رگهای داییها قرار بگیرد، شبیه داییهایش میشود. آن مرد گفت:شهادت
میدهم که هیچ معبودی جز خدا نیست، و پیوسته بر این شهادت خواهم داد، و
شهادت میدهم که محمد صلی الله علیه و آله رسول خداست، و پیوسته بر این
شهادت خواهم داد، و - به امیرمؤمنان علیهالسلام اشاره کرد و گفت:- شهادت
میدهم که تو وصی رسول خدا، و پس از او به پا دارندهی حجت اویی، و پیوسته
بر این شهادت خواهم داد. و - به (امام) حسن علیهالسلام اشاره کرد و گفت:-
شهادت میدهم که تو وصی امیرمؤمنان علیهالسلام و به پا دارندهی حجت اویی،
و شهادت میدهم که پس از تو، حسین علیهالسلام وصی پدر خود و به پا
دارندهی حجت اوست، و شهادت میدهم که پس از حسین علیهالسلام، علی بن
الحسین علیهالسلام به پا دارندهی امر اوست، و شهادت میدهم که محمد بن
علی به پا دارندهی امر علی بن الحسین علیهالسلام است و شهادت میدهم که
جعفر بن محمد به پا دارندهی امر محمد بن علی است، و شهادت میدهم که موسی
بن جعفر به پا دارندهی امر جعفر بن محمد است، و شهادت میدهم که علی بن
موسی به پا دارندهی امر موسی بن جعفر است، و شهادت میدهم که محمد بن علی
به پا دارندهی امر علی بن موسی است، و شهادت میدهم که علی بن محمد به پا
دارندهی امر محمد بن علی است، و شهادت میدهم که حسن بن علی به پا
دارندهی امر علی بن محمد است، و شهادت میدهم بر مردی از فرزندان حسین
علیهالسلام که کنیه و نام او را نمیگویند، تا (در آخر زمان) امرش آشکار
شود و زمین را از عدل پر کند؛ همان سان که از ظلم پر است. سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد ای امیرمؤمنان! سپس برخاست و رفت. امیرمؤمنان
علیهالسلام به حسن علیهالسلام فرمود:ابامحمد! تعقیبش کن ببین کجا
میرود؟ حسن بن علی علیهالسلام به دنبالش رفت و گفت:(آن مرد در دید من
بود) تا گام در بیرون مسجد نهاد. پس دیگر ندانستم کجای زمین خدای سبحان او
را ربود، برگشتم و به امیرمؤمنان علیهالسلام گزارش دادم.حضرت علی
علیهالسلام فرمود:ابامحمد! آیا او را شناختی؟ حسن علیهالسلام میگوید:عرض
کردم:خدا، پیامبرش و امیرمؤمنان علیهالسلام داناترند. علی علیهالسلام
فرمود:او خضر علیهالسلام بود. [1] .