استكه به ادلّه مسلّمه از عقل و نقل ثابت شده است كه معاد و حشر جسمانى
خواهد بود و اين امر باعث شده كه ايشان گمان كنند اگر استحاله اعاده معدوم را
امضاء كنند با اين اصل مسلّم مخالفت كردهاند لذا آنرا منكر و قائل به جواز
شدهاند.
مرحوم مصنّف مىفرمايد:
اين گمانى است باطل چون از قائل شدن باين مسئله چنين محذورى
پيش نمىآيد زيرا امر حشر و معاد جسمانى مربوط به مسئله در اينجا نيست چون
حشر اعاده معدوم نيست چنانچه شرحش در فريده ثالثه از مقصد ششم انشاء اللّه
مىآيد و در بيت ذيل مرحوم مصنّف بهيمن مطلب اشاره كرده و مىفرمايد:
متن: « 72 »
ما ضرّ انّ الجسم غبّ ما فنى
هو المعاد فى المعاد قولنا
تجزيه و تركيب
ما: نافيه.
ضرّ: فعل و جمله « انّ الجسم غبّ ما فنى هو المعاد فى المعاد»
فاعلش.
انّ: از نواسخ و جسم اسم آن و « هو المعاد» خبرش.
غبّ: بكسر « غين » و تشديد « باء » بمعناى پايان هر چيزى است،
مضاف و « ما فنى» مضاف اليه.
ما: مصدريّه و « فنى » صله آن.
هو: مبتداء و « المعاد » بصيغه اسم مفعول خبرش و جمله اسميّه خبر
« انّ ».
فى المعاد: بفتح ميم اسم زمان، جارّ و مجرور، متعلّق به « المعاد » .
قولنا: مضاف و مضاف اليه، مفعول براى « ضرّ » .