1- اسم متمكن (منصرف) آن است كه دو سبب از اسباب نهگانه در آن نباشد و
حكمش آن است كه حركات سهگانه اعراب (ضمه، فتحه و كسره) با تنوين بر آن داخل
مىشوند مانند: جاء زيد، رأيت زيدا و مررت بزيد
2- اسم غير منصرف آن است كه دو سبب از اسباب نهگانه در آن باشد و حكمش
آن است كه كسره و تنوين نمىپذيرد و در مورد جرّ آن را مفتوح مىخوانند مانند: جاء
احمد، رأيت احمد، مررت باحمد
3- اسباب منع صرف عبارتند از: عدل، وصف، تأنيث، علميّت، عجميّت، جمع،
تركيب، الف و نون زائده، وزن فعل
4- عدل عبارت است از تغيير دادن لفظ را از صيغه اصلى به صيغه ديگر و آن
بر دو قسم است: تحقيقى و تقديرى.
تحقيقى آن است كه لفظ حقيقتا از صيغه اصلى خود تغيير كرده باشد
مانند: ثلاث و مثلث و اخر و جمع كه در اصل ثلاثة ثلاثة و آخر و جمعاوات بودهاند.
5- جهتش آن است كه علميّت با وصف بودن منافات دارد زيرا به گفته ادباء
وصف اقتضاء عموم داشته و علميّت مقتضى خصوص است و بين عموم و خصوص تنافى است.
6- زيرا در اصل براى وصف وضع شدهاند و از طرفى داراى وزن فعل مىباشند.
سؤالات و تمرينات ص (29)
1- در مؤنث معنوى شرط غير منصرف بودن چيست؟
2- چرا در معارف شرط غير منصرف بودن فقط
علميّت مىباشد؟
3- شرائط غير منصرف بودن اسماء عجمى را ذكر
كرده و چند مثال براى آن بياوريد؟