responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : بیان المراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 99

در همان مبحث معلوم گرديد كه واضع گاهى معنا را بنفسه تصوّر نموده و زمانى بوجهه و عنوانه.

پس اكنون در اينجا بدان كه واضع بسا لفظ را بنفسه تصوّر نموده و آنرا براى معنا وضع مى‌كند چنانچه غالب در الفاظ چنين مى‌باشد و وضع را در اين هنگام، وضع شخصى خوانند.

و بسا آنرا بوجهه و عنوانه تصوّر و ملاحظه كرده كه در اينصورت وضع را نوعى گويند.

مثال وضع نوعى‌

و مثال وضع نوعى هيئآت مى‌باشد چه آنكه هيئت بنفسه قابل تصوّر و ملاحظه نبوده بلكه منحصرا بايد آنرا در ضمن مادّه‌اى از مواد در نظر گرفت همچون هيئت كلمه « ضرب » مثلا و آن هيئت فعل ماضى است كه تصوّرش در ضمن ضاد و راء و باء يا در ضمن فاء و عين و لام در « فعل » بايد باشد.

و چون مراد منحصر و محدود نيستند و از آنطرف تصوّر جميع آنها ممكن و ميسور نيست لاجرم در مقام لحاظ و اعتبار مى‌بايد به افراد و مصاديق آنها بعنوان عام و كلّى اشاره كرد تا بدين ترتيب امر وضع صورت بگيرد مثلا در تصوير عنوان عام مزبور مى‌گويند:

هرهيئتى كه بر وزن « فعل » يا « فاعل » يا غير ايندو بيايد.

و براى تصوير اين هيئت عام متوصّل به وجود هيئت در ضمن يكى از مواد همچون مادّه « فعل » كه اصطلاحات علماء علم ادب بر آن جارى گرديده مى‌شوند.

بيان مراد

مرحوم مصنّف در مبحث رابع دو نكته را توضيح داده و بيان نمودند و آنها عبارت بودند از:

الف: در مقام وضع لازم است واضع هم لفظ و هم معنا را تصوّر نمايد.

ب: تصوّر و لحاظ معنا بر دو گونه صورت مى‌گيرد:

اسم الکتاب : بیان المراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 99
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست