اسم الکتاب : بیان المراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 112
در ذهنش تفتيش و جستجو مىنمايد از اينرو نظرش را متوجّه آن كرده و
معنا را بدون قرينه و مستقلّا مورد توجّه و التفات خويش قرار مىدهند لذا مىبيند
كه از لفظ خاصّ معناى ارتكازى آن به ذهن تبادر مىنمايد، در نتيجه علم پيدا مىكند
كه لفظ منظور در معناى متبادر حقيقت مىباشد.
پس علم بوضع لفظ در قبال معناى خاصّ با تمام خصوصيّات و جزئيّات
تفصيليّهاش موقوف بر تبادر است و از اينطرف تبادر نيز موقوف است بر علم ارتكازى
به وضع لفظ در مقابل معنائى كه بآن التفات و توجّهى نيست.
و حاصل كلام آنكه در اينجا دو علم وجود دارد:
الف: آنكه موقوف بر تبادر بوده و آن علم تفصيلى است.
ب: آنكه تبادر موقوف بر آن است و ان علم اجمالى ارتكازى مىباشد.
بيان مراد
مرحوم مصنّف از اعتراض مذكور دو جواب مىدهند كه شرح هركدام در ذيل
ذكر خواهد شد:
شرح جواب اوّل
مرحوم مصنّف در جواب اوّل مىفرمايند:
تمام ابناء بشر در هرجمع و قبيله و گروهى كه بوده و با آنان زندگى و
معاشرت مىنمايند بناچار به تبعيّت آنها الفاظ متداول و مستعمل آنان را بايد بكار
ببرند و اين بكار بستن الفاظ و استعمال بعد از مرتكز بودن معانى آنها در ذهن بوده
بطورى كه هرگاه لفظ كذائى بسمع ايشان رسيد بلافاصله معناى ارتكازى و اجمالى آن به
ذهنشان بيايد و همانطوريكه اشاره شد اين ارتكاز بنحو اجمال بوده بدون اينكه
خصوصيّات معنا و جزئيّات تفصيلى آن مورد توجّه و التفات باشد چه آنكه خطور معنا و
انسباقش به ذهن در حقّ كسى كه رأسا و بتاتا بمعنا جاهل است حتّى ذهنش از معناى
ارتكازى و اجمالى خالى مىباشد ابدا ممكن نبوده و اين امر قابل تحقّق نيست.
اسم الکتاب : بیان المراد؛ شرح فارسی بر اصول الفقه المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 112