آن اينستكه امور ياد شده ديگر برغير اسم داخل نشوند زيرا خاصّة الشّيئ آنستكه در غير آن شيئ يافت نگردد.
قوله: فقوله بالجرّ: ضمير در « قوله » به اسم راجع است.
شرح عربى:
مثال ما دخله ذلك:
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم و زيد و ص بمعنى طلب سكوت مّا و مسلمات و حينئذ و كلّ و جوار و يا زيد و الرّجل و ام سفر و اناقمت.
ترجمه و شرح:
مثال براى علائم اسم
شارح گويد:
مثال براى اسمائى كه برآنها امور مذكور داخل شده باشند عبارتند از:
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم. منظور شارح از اينمثال استشهاد براى دو امر مىباشد:
الف: مجرور شدن بواسطه حرف جرّ چنانچه « اسم » در اينمثال به « باء » مجرور شده.
ب: مجرور شدن بواسطه اضافه همانطوريكه « اللّه » بواسطه اضافه « اسم » بآن جرّ گرفته است.
زيد: شاهد است براى تنوين تمكّن.
صه: شاهد است براى دخول تنوين تنكير فلذا معناى « صه » اينستكه: سكوتى بنما بدون اينكه مشخّصات و جزئيّات سكوت را بيان نمايد.
مسلمات: مثال است براى دخول تنوين مقابله.
حينئذ: مثال است براى تنوين عوض از جمله.
كلّ: شاهد است براى تنوين عوض از كلمه.
جوار: شاهد است براى تنوين عوض از حرف.
يا زيد: مثال است براى اسمى كه منادى واقع شده.
الرّجل: مثال است براى دخول الف و لام تعريف براسم.