جملهاى كه صله براى موصول قرار مىگيرد بايد داراى شرائطى باشد كه
ذيلا ذكر مىگردد.
الف: آنكه جمله خبريّه بوده نه انشائيّه.
و مقصود از جمله خبريّه آنستكه محتمل صدق و كذب باشد مانند قام زيد
يا زيد قام.
ب: از معناى تعجّب خالى و مجرّد باشد.
ج: معنا و مضمون جمله خبريّه غالبا بايد معهود و براى مخاطب معلوم
باشد.
مؤلّف گويد:
بقيد خبريّه بودن طلب و انشاء خارج شد از اينرو صحيح نيست بگوئيم:
جاء الّذى اضربه يا جائنى الّذى ليته قائم.
ولى كسائى وقوع طلب براى صله را اجازه داده چنانچه هشام نحوى انشاء
را تجويز كرده است.
و بقيد خلوّ از معناى تعجّب جملهاى را كه مشتمل برمعناى آن است خارج
نمود لذا گفتن: جائنى الّذى ما احسنه غلط مىباشد.
و بقيد غالب خواست اشاره كند باينكه گاهى جمله صله معهود نيست مانند
آنچه در فرموده حقتعالى است.
فغشيهم من اليمّ ما غشيهم.
شاهد در « غشيهم » دوّم است كه صله براى « ما » بوده و معهود و معروف نيست.
برخى از ادباء قيد ديگرى اضافه كرده و گفتهاند:
شرط است كه صله موصول احتياج بكلامى قبل از آن نداشته باشد بنابراين
گفتن جاء الّذى لكنّه قائم صحيح نيست زيرا جمله « لكنّه قائم» بمقتضاى اينكه لكن دلالت براستدراك دارد محتاج بجملهاى است كه
قبل از آن