و القصر فيه لغة تميم و المدّ، لغة الحجاز و هو، اولى، من القصر و
حينئذ يبنى على الكسر لالتقاء السّاكنين.
ترجمه و شرح:
لفظ جمع در اسم اشاره
مصنّف گويد:
براى جمع مطلقا به لفظ « اولى » اشاره نما.
شارح گويد:
مقصود از « مطلقا » اينستكه چه مشار اليه مذكّر بوده و چه مؤنّث، عاقل بوده يا غير عاقل
باشد.
مؤلّف گويد:
و نيز چه در حالت رفعى بوده و چه در حالت نصب و جرّ.
سپس شارح گويد:
كلمه « اولى » را هم
مىتوان با الف مقصوره خواند و هم با الف ممدوده و قصر در آن لغت قبيله تميم است.
مصنّف گويد:
و مدّ در آن اولى و بهتر است.
شارح گويد:
آنرا با الف ممدود خواندن لغت اهل حجاز كه افصح عرب بوده مىباشد و
در حال مدّ مبنى بركسر است زيرا بين الف و همزه التقاء ساكنين شده از اينرو همزه
را كسره مىدهند.
قوله: و القصر فيه لغة تميم: ضمير در « فيه » به اولى راجع است.
قوله: و هو اولى: ضمير « هو » به مدّ عود مىكند.
قوله: و حينئذ يبنى على الكسر: مقصود از « حينئذ » حين المدّ مىباشد.