بعضى ديگر از اعلام جملهاى بوده كه قبل از علميّت بصورت تركيب
اسنادى استعمال مىشده و برخى ديگر قبلا بطور تركيب مزجى بكار مىرفته.
البتّه مركّب مزجى اگر با غير لفظ « ويه » تمام شده باشد معرب است.
شارح گويد:
ديگر از اقسام علم شخص دو قسم ذيل مىباشد كه بآنها علم محكىّ گويند:
4- محكىّ
از جمله.
5- محكىّ
از مركّب.
مقصود از « محكىّ از جمله» آنستكه علم قبل از آنكه در علميّت بكار رود بصورت جمله بوده
و سپس عين جمله را براى موجودى علم كردند از اينرو پس از علم شدن جمله مزبور را با
تمام خصوصيّاتى كه دارد از حيث اعراب و بنا حكايت بايد نمود يعنى بهمان حالت مبنى
مىباشد و آن خود بردو گونه است:
الف: محكىّ از جمله اسميّه مانند زيد منطلق.
ب: محكىّ از جمله فعليّه مانند تأبّط شرّا.
لذا اگر جمله « زيد منطلق» را علم براى كسى قرار دهند و بخواهند بگويند وى را ديدم
مىگويند:
رأيت زيد منطلق يعنى جمله را با همان اعراب سابقش بايد محفوظ داشت چه
آنكه مبنى برهمان مىباشد چنانچه در حالت جرّى نيز مىگويند مررت بزيد منطلق.
و منظور از « محكىّ از مركّب» آنستكه علم پيش از آنكه در علميّت