نحو لا تخشونّ: اصل « لا تخشونّ» تخشيون بود ضمّه بر « ياء » ثقيل بود حذف گرديد سپس التقاء ساكنين شد بين « ياء » و « واو » لذا « ياء » را حذف نموده « تخشون » شد پس از آن « لاء » ناهيه بر سرش درآورديم و « نون » آخرش بجزمى ساقط گرديد « لا تخشوا» شد و چون « نون » تأكيد بآن ملحق كرديم التقاء ساكنين شد بين « واو » و « نون » اوّل از « نون » تأكيد ثقيله اگر « واو » را مىانداختيم چون نشانهاى بر حذفش وجود
نداشت لذا نگاهش داشته فقط حركت مناسب با آنكه ضمّه است بآن داده شد و بصورت « لا تخشونّ» درآمد.
نحو و لا تخشينّ: اصل آن « تخشيين » بود كسره بر « ياء » ثقيل بود حذف گرديد و بواسطه پيدا شدن التقاء
ساكنين بين دو « ياء » ، « ياء » اوّل را حذف نموديم « تخشين » شد پس از آن « لاء » ناهيه بر سرش درآورده « نون » آخر بجزمى ساقط شده و بصورت « لا تخشى» درآمد و پس از الحاق
« نون » تأكيد ثقيله التقاء ساكنين شد بين « ياء » و « نون » اوّل و چون نشانهاى بر حذف « ياء » وجود نداشت لذا آنرا حذف نكرده فقط حركت مناسب با آنكه كسره است
بآن داده شد و بصورت « لا تخشينّ» درآمد.
و لنبلونّ: اصل آن « لتبلوون » بود ضمّه بر « واو » ثقيل بود حذف گرديد سپس بين دو « واو » التقاء ساكنين شد لذا « واو » اوّل را حذف كرده « لتبلون » شد سپس « نون » تأكيد ثقيله بآن ملحق كرده و چون اجتماع سه « نون » شد « نون » اعرابى را حذف كرده و به « واو » حركت مناسبش كه ضمّه بود داديم شد « لتبلونّ » .
و امّا ترينّ: اصل آن « ترأيين » بود بر وزن « تفعلين » ، سپس « فتحه همزه» را بماقبلش نقل داده و بجهت تخفيف در كلمه « همزه » را حذف كرده « تريين » شد سپس كسره « ياء » اوّل را نيز حذف نموده و