الثّانية: فأبشر، كما قال الزّمخشرى فى «واهجرنى مليّا»: انّ التّقدير فاحذرنى و اهجرنى لدلالة « لارجمنّك » على التّهديد.
و امّا:
...
و هل عند رسم دارس من معوّل
فهل فيه نافية، مثلها فى « فهل يهلك الّا القوم الظّالمون».
و امّا: « هذه خولان» فمعناه تنبّه لخولان، او الفاء لمجرّد السّببيّة مثلها فى جواب الشّرط.
ترجمه:
مقاله سكّاكى
سكّاكى مىگويد:
امر در آيه بقره و امرى كه در آيه صفّ واقع شده معطوف بر « قل » بوده كه آن قبل از « يا ايّها» مقدّر است و تقدير آن در آيه بقره چنين مىشود:
قل يا ايّها النّاس ابعدوا ربّكم تا آنجا كه مىفرمايد: و بشّر الّذين آمنوا الخ.
و در آيه صفّ چنين است:
قل يا ايّها الّذين آمنوا هل ادلّكم على تجارة تا آنجا كه مىفرمايد و بشّر المؤمنين.
بنابراين دو آيه مذكور از قبيل عطف انشاء بر خبر نبوده بلكه عطف انشاء بر انشاء مىباشد.
و اگر گفته شود چه دليلى بر حذف « قل » در معطوف عليه در دست است؟
در جواب مىگوئيم:
كثرت حذف آن يعنى همينكه حذف قول بطور كثرت و شيوع مىباشد خود دليل بارز و روشنى است كه در مورد بحث نيز محذوف مىباشد.