اسم الکتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب چهارم مغنی المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 180
نمىاندازى تا صدقه داده و از نيكوكاران شوم).
سيبويه و خليل بآن قائل شدهاند يعنى گفتهاند:
« اكن »
عطف بر « اصدق » شده بتوهّم اينكه « اصدق » در جواب « ان شرطيّه» مجزوم است لذا معطوف بر آن نيز يعنى « اكن » مجزوم گرديده چه آنكه معناى «لولااخّرتنى فاصّدّق» و « ان اخّرتنى اصدّق» با هم يكى
مىباشد.
سيرافى و فارسى گويند:
عطف « اكن » بر « اصدق » از قبيل عطف بر محلّ است چنانچه جميع ادباء در قرائت اخوين يعنى
حمزه و كسائى نسبت بآيه: من يضلل اللّه فلا هادى له و يذرهم ( كسى را كه خداوند گمراهش كند
راهنما براى او نبوده و وى را رها مىكند). ا عطف « يذرهم » بر « فلا هادى له» از قبيل عطف بر محلّ مىباشد لذا « يذرهم » مجزوم است زيرا معطوف عليهش يعنى « فلا هادى له» باعتبار اينكه
جواب است براى شرط محلّا مجزوم مىباشد.
گفتار مصنّف در ردّ فارسى و سيرافى
مصنّف گويد:
آنچه موجب ردّ و تضعيف كلام فارسى و سيرافى مىشود اينستكه ايشان در
مثال: « ايتنى اكرمك (بيا نزد من اكرامت مىكنم) قبول دارند جزم « اكرمك » بواسطه اضمار و تقدير شرط مىباشد و اساسا در هر موردى كه فعل
مضارع بعد از طلب قرار گرفته و لفظ « فاء » از اوّلش ساقط شده باشد جزم آن بواسطه اضمار « ان » شرطيّه است و اگر « فاء » در كلام ذكر شده باشد مضارع بعد از آن منصوب
است بتقدير « ان » ناصبه و حاصل اشكال آنكه:
هرگاه « فاء » بعد از طلب يافت شود مضارع بعد از فاء منصوب
بتقدير ان ناصبه است و زمانى كه فاء ساقط بوده و قصد اين باشد كه فعل مضارع جزاء
اسم الکتاب : الکلام الغنی؛ شرح فارسی بر باب چهارم مغنی المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 180