مقصود اينستكه بيان و اثبات انتاج ضروب ياد شده يا از طريق دليل خلف صورت
ميگيرد و يا از دو راه ديگر كه شرح هريك بعدا انشاء اللّه ذكر ميشود .
و تقرير برهان خلف اينست كه ميگوئيم :
اين نتيجهاى كه قياس داده صادق و صحيح است و الّا نقيضش بايد صادق باشد
زيرا ارتفاع نقيضين جايز نيست .
سپس اين نقيض را كبرى قرار داده و با صغراى قياس مقصود ضميمه مينمائيم
ملاحظه مىكنيم كه بشكل اوّل مبدّل ميشود پس از
آن مشاهده ميشود كه نتيجه آن با كبراى مفروض الصّدق در قياس قبلى منافى است لذا اين
نتيجه كاذب ميباشد و جهت كذبش قطعا همان نقيض است كه كبراى قياس را تشكيل داده چه آنكه نتيجهاى كه در شكل اوّل حاصل ميشود در صورتيكه صغرى و كبرايش صادق
باشند ضرورى و بديهى است چنانچه قبلا
شرحش گذشت .
پس همان
نتيجه شكل صحيح و صادق است .
البته اين دليل در تمام ضروب ششگانه جارى است و ما براى نمونه ضرب اوّل
را با اين دليل ثابت مىكنيم و باقى ضروب بالقياس معلوم و واضح ميشود .
مثلا در ضرب اوّل گفتيم : كلّ انسان حيوان
و كلّ انسان ناطق، فبعض الحيوان ناطق .
اين نتيجه اگر صادق نباشد نقيض آن كه « لا شى
من الحيوان بناطق » باشد صادق است
اين نقيض را بملاحظه اينكه كلّى است و صلاحيّت براى كبرويّت شكل اوّل را دارد كبرى
قرار داده و با صغرى