استعير لها هو » و قد يذكر للرّابطةالغير الزمانيّة اسماء مشتقّة من الافعال النّاقصة
و غيرها نحو « كائن » و « موجود » فى قولنا : زيد كائن قائما، اوميرس موجود شاعرا .
ترجمه :
تقسيم رابطه به زمانيّه و غير زمانيّه
مرحوم محشّى ميفرمايد :
رابطه بر دو قسم است :
زمانيّه
و غير زمانيّه .
رابطه زمانيه :
آنستكه
دلالت كند بر مقارن بودن نسبت حكميّه با يكى از سه زمان چنانچه گوئيم زيد
كان قائما .
رابطه غير زمانيه :
آنستكه
بخلاف آن باشد مانند زيد هو القائم .
كلام فارابى
معلّم ثانى ابو نصر فارابى ميگويد :
زمانيكه حكمت و فلسفه از زبان يونانى به لغت عربى منتقل شد ارباب فنّ
در قبال رابطه زمانيّه افعال ناقصه را ديده و پسنديدند ولى
براى رابطه غير زمانيه كلمهايكه معادل لفظ « است » به زبان فارسى
و « استين » به لسان يونانى باشد نيافتند لاجرم لفظ
« هو » و « هى » را باين منظور استعارة بكار گرفتند با اينكه ايندو لفظ بملاحظه اينكه ضمير هستند اسم ميباشند .
سپس مرحوم محشى ميفرمايد :
و گاهى براى
رابطه غير زمانيه از اسمائيكه مشتق از افعال ناقصه هستند استفاده ميشود مانند دو كلمه
« كائن » و « موجود » در دو مثال :