responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 881

كه اى خدا مى‌پسندى محبوب ترا بكشند و اظهار سرور نمايند در اين وقت كه لشگر به عيش و عشرت مشغول بودند غضب و قهر قهارى شامل حال آنها شد باين معنى كه ابرى سياه برسر آن شهر خيمه زد و رعد و برق از وى جستن نمود هروقت كه صداى رعد بلند مى‌شد زهره‌ها را ميدريد و هردم كه برق مى‌زد جائى را مى‌سوخت از هرمكانى صداى سوخت سوخت و از هرگوشه آوازهاى برق متوالى شنيده مى‌شد جمعى از لشگر و اهل شهر سوختند مستى از سر مردم بدر رفت و عشرت به مصيبت مبدّل شد صبح زود بقيّه لشگر اسيران را برداشته رو به راه نهادند

واقعه معرّة النّعمان‌

از جمله منازل لشگر ابن زياد كه اسراء را به شام مى‌بردند معرّة النّعمان‌ [1] است جهت اينكه نسبت داده‌اند معرّه را به نعمان براى آنستكه نعمان بن بشير انصارى باين شهر آمده و در آنجا وفات يافته در همان بلد دفن است لهذا نسبت دادند به معرّه نعمان، حاصل آنكه چون لشگر ابن زياد باين بلد رسيدند به نوشته ابى مخنف اهل آن بلد در دروازه‌ها را به روى لشگر گشودند استقبال كرده آب و آذوقه فراوان تقديم نمودند لشگر باقى روز را در آن بلد بسر بردند و از آنجا كوچ كردند رسيدند به شيزر [2]

واقعه شيزر

ابى مخنف مى‌نويسد اهل شيزر سپاه ابن زياد را به بلد خود راه ندادند زيرا پيرى سالخورده كامل داشتند گفت ياران اينها پسر پيغمبر آخر الزّمان را كشته‌اند و اينك سر او را با عيالش به شام مى‌برند قسم ياد كنيد كه نه منزل به آنها دهيد و نه آب و آذوقه پس اهل آن قريه هم‌قسم شدند كه چنين كنند و قطعوا القنطرة و


[1] به فتح ميم و عين و تشديد راء شهرى است ميان حلب و حماة

[2] در قاموس آمده كه « شيزر » بروزن حيدر شهرى است نزديكى حماة

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 881
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست