و كان مع النساء على بن الحسين عليه السّلام قد نهكته العلّة .
يعنى در ميان اسيران و محترمات امام زين العابدين عليه السّلام بيمار
و تبدار چنان بيمارى او را رنجور و لاغر كرده بود كه همه از
او دست شسته بودند با اين حالت آن قوم بىحميت و پستفطرت دستهاى
آن بزرگوار را از عقب به گردنش بستند
و به رواى زيارت ناحيه دستها را به گردن غل
كردند و آن حضرت را روى شتر نشانده و پاهاى مباركش
را زير شكم شتر بستند .
پس از
آنكه به فرمان عمر سعد كافر زنان و مردان اسير را به جبر و قهر برشتران سوار كردند
آنان را از كربلاء همراه لشگر و سپاه حركت داده در حاليكه علمها از پيش و سرهاى شهداء از پشت سر
و اسيران از عقب بودند صداى طبل و نقاره بلند و از طرفى صداى عربده و هلهله لشگر با
آواز زنگ شتران غلغلهاى در آن صحراء بپا كرده بود، روى اغلب شتران و مراكب در بغل
هركدام از بانوان و محترمات دختر بچهاى دو يا سه ساله بود كه جملگى با سرهاى برهنه
و پاهاى بدون پوشش در
حالى كه موهاى سرشان پريشان و
اشگهايشان ريزان بود قرار گرفته بودند
هروقت اين كودكان بىپناه بهانه مىگرفتند و از غريبى و فراق پدر و
برادر و عموهاى خود گريه مىكردند
آن دژخيمان قسى القلب و اوباش شام و كوفه از پشت سر
كعب نى و تازيانه برسر و كتفهاى آنها مىزدند .
عبور دادن اهل بيت از كنار قتلگاه
در اينكه اهل بيت سلطان دين حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام را
هنگام حركت به طرف كوفه از كنار قتلگاه عبور دادند شك و ترديدى نبوده و همه ارباب مقاتل
اتّفاق برآن دارند منتهى آيا اين عبور به درخواست خود اهل بيت بوده يا ظالمين