براى عبيد اللّه بن زياد فرستاد و امر نمود سرهاى باقى اصحاب و اهل بيتش
را كه مجموعا هفتاد و دو سر بودند قطع كرده و آنها را همراه شمر بن ذى الجوشن و قيس
بن اشعث و عمرو بن حجّاج فرستاد، اين نابكاران حركت كرده تا به كوفه رسيدند و سرها
را نزد پسر زياد حرامزاده بردند ....
نقل كلام مرحوم سيّد در لهوف
مرحوم سيّد در لهوف مىنويسد :
ثمّ انّ عمر بن سعد بعث برأس الحسين عليه السّلام فى ذلك اليوم و هو يوم
عاشوراء مع خولى بن يزيد الاصبحى و حميد بن مسلم الازدى الى عبيد اللّه بن زياد و امر
برؤس الباقين من اصحابه و اهل بيته فنظّفت و سرّح بها مع شمر بن ذى الجوشن لعنه الله
و قيس بن اشعث و عمرو بن الحجّاج فاقبلوا حتّى قدموا بها الى الكوفه .... يعنى سپس عمر بن سعد سر مبارك حسين عليه
السّلام را همان روز ( روز عاشوراء ) بهمراه خولى بن يزيد اصبحى و حميد بن مسلم ازدى
نزد عبيد اللّه بن زياد فرستاد و دستور داد سرهاى بقيّه ياران و خاندان حضرت را شستوشو
نموده و بهمراه شمر بن ذى الجوشن و قيس بن اشعث و عمرو بن حجّاج فرستاد ايشان آمدند
تا به كوفه رسيدند ....
نقل كلام مرحوم ملّا حسين كاشفى در روضه
مرحوم ملّا حسين كاشفى در روضة مىنويسد :
عمر سعد رؤس شهداء را برقبائل مقسوم ساخته بيست و دو سر به هوازن داد
و چهارده سر به بنى تميم و سردار ايشان حصين بن نمير بود
و سيزده سر به قبيله كنده داد و امارت ايشان به قيس اشعث تعلّق داشت و شش سر به بنى
اسد داد و مهتر ايشان هلال بن اعور بود و پنج سر
به قبيله ازد سپرد و دوازده سر ديگر به عهده بنى ثقيف كرد و به جانب كوفه روان شدند
و سر امام عليه السّلام را پيشتر بدست
خولى فرستاده بود، راوى گويد :