يريدون ان يوطئوا الخيل ظهره اراده كردهاند اسبها را بربدن سيّد الشهدا
بتازند و استخوان سينه و پشت آن
حضرت را توتيا سازند .
چون شير
اين خبر كدورتاثر را شنيد غرّشكنان و اشگريزان روى به قتلگاه سيد الشهداء آورد و
با چشم پرحسرت به آن كشتهها نگريست و زارزار گريست و
در تفحّص جسم و پيكر بىسر
سرور شهيدان ميان كشتهها مىگشت به هركشته كه مىرسيد نگاهى مىكرد و مىگذشت تا آنكه
به بدن چاك چاك امام عليه السّلام رسيد پيكرى ديد
كه تمام اعضاء و جوارحش از هم گسسته و
هيچ عضو سالمى از آن نمانده دست خود را روى آن كشته به خون آغشته نهاد لشگر كوفه و
شام وقتى پيش آمدند و خواستند مركبان خود را برپيكر امام عليه
السّلام بدوانند آن منظره را ديدند خبر به پسر سعد
حرامزاده دادند آن ملعون گفت اين
فتنهاى است كه نبايد افشاء و آشكار شود سپس به لشگريان امر نمود كه از تاختن مركبان
برنعش مطهّر امام عليه السّلام فعلا منصرف شوند آن گروه بىدين
و از خدا بىخبر منصرف شدند و از نعش برگشتند، آن شير روز عاشوراء و شب را در آنجا
ماند و از نعش مطهّر امام عليه السّلام حراست نمود و فرداى آنكه روز يازدهم بود قتلگاه
را ترك و رفت و عصر روز يازدهم كه عمر سعد اجساد خبيثه كفّار كوفه و شام را امر كرد
دفن كنند فرمان داد چند نفر
اسب بربدن مطهّر امام عليه السّلام بتازند تا دستور ابن زياد حرامزاده اجراء شده باشد .
مؤلف گويد :
طبق فرموده مرحوم علّامه مجلسى در بحار الانوار [1] اسامى افرادى
كه اسب بربدن مطهّر امام عليه السّلام تاختند عبارتست از : 1- اسحق بن حيوة الحضرمى [2] 2- اخنس بن مرثد 3-
حكيم
بن طفيل السنبسى 4- عمرو بن صبيح
الصيداوى 5-