responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 716

وداع حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام با سيّد سجّاد حضرت زين العابدين سلام اللّه عليه‌

چون هنگام شهادت امام عليه السّلام رسيد آن سرور پس از وداع با محترمات و بانوان حرم با حالى مشوّق و خاطرى آزرده از خيمه بيرون آمد و برذو الجناح سوار شد كه روانه ميدان شود ناگاه شصت و چهار زن و بچه اطراف مركب حضرت را گرفتند و شيون و زارى آغاز نمودند حضرت سجّاد عليه السّلام سبب شيون و افغان بانوان را جويا شد محضر مباركش عرضه داشتند : پدرت عازم سفر آخرت است و اين ضجّه و زارى براى وداع با ان حضرت مى‌باشد پسر حجّت خدا سخت متأثر و مضطرب شد و با صداى ضعيف و لرزان عرض كرد :

يا ابه مهلا مهلا اى پدر صبر كن، صبر كن .

امام عليه السّلام كه صداى فرزند بيمارش را شنيد رو به خيمه آورد، حضرت زين العابدين ديد پدر به خيمه‌اش تشريف مى‌آورد از عمّه‌اش كمك خواست تا به او تكيه دهد و بايستد، امام عليه السّلام به خيمه فرزندش داخل شد، خاتم امامت و انگشتر ولايت را از انگشت مبارك بيرون آورد و در انگشت امام زين العابدين عليه السّلام نمود .

روايت محمّد بن مسلم از حضرت امام صادق عليه السّلام‌

مرحوم شيخ در مجالس باسنادش از محمّد بن مسلم روايت كرده كه وى از حضرت امام صادق عليه السّلام پرسيد :

يابن رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم انگشتر ولايت كه در دست جدّت بود چه شد؟ ما شنيديم آنرا غارت كردند .

حضرت فرمود :

آن انگشتر از مواريث پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله است و هنگامى كه جدّم امام حسين عليه السّلام به خيمه حضرت سجاد عليه السّلام آمد و وى را وصىّ و جانشين خود گردانيد انگشتر مزبور را در انگشت فرزندش نمود و امر امامت را تفويض باو فرمود چنانچه‌

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 716
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست