responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 711

تارك مبارك نهاده عمامه برآن پيچيد فرمود : لا اكلت بيمينك و لا شربت بها و حشرك مع الظّالمين، بدين دست نخورى و نياشامى و خداوند حشر تو با ظالمان كند .

آن ملعون بعد از واقعه كربلا كلاه به خانه آورده همى خواست تا از خون بشويد زن او بديد گفت : جگرگوشه فرزند رسول مختار همى كشى و لباس او به خانه من همى آورى؟

هم‌اكنون از اين سراى بيرون رو .

از اثر دعاى امام عليه السّلام دست‌هاى او خشك شد چنانكه گفتى چوبى بود و پيوسته به فقر روزگار بسر برد تا جان به زبانيه دوزخ بسپرد .

مرحوم مجلسى فرموده :

بعد از آنكه عمّامه حضرت از سر مبارك افتاد آن نامرد كندى شب‌كلاه آن سرور را كه از خز بود ربود و بعد از اتمام جنگ به منزل برد و از همسرش طشت و ابريق خواست و مشغول شستن عمامه و شب‌كلاه حضرت گرديد، طشت پر از خون شد ضعيفه شروع كرد به گريه نمودن و گفت واى برتو پسر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كشتى و عمامه او را به غارت به خانه من آوردى و اللّه من ديگر در خانه تو نمى‌مانم .

از طريحى در منتخب نقل شده كه آن ظالم برخاست از قفاى زن به درب خانه رسيد خواست با لطمه ضعيفه را برگرداند دستش به مسمار درب خورد و ميخ بدست آن ظالم فرورفته و فى الفور دستهايش قطع شده و دعاى حضرت مستجاب گرديد .

وداع دوّم حضرت ابا عبد اللّه الحسين عليه السّلام با اسيران دشت كربلاء و اهل حرم‌

از كتب معتبره ارباب مقاتل اين‌طور استفاده مى‌شود كه در روز عاشوراء امام‌

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 711
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست