عليا مخدّره سكينه مظلوم بود آن محترمه محضر پدر عرضه
داشت :
يا ابتاه استسلمت للموت يعنى پدر جان،
تن به مرگ و كشته شدن دادهاى؟ !
امام عليه السّلام فرمود :
و كيف لا يستسلم من لا ناصر له و لا معين يعنى اى جان فرزند، چگونه تن به شهادت ندهد و راضى به كشته شدن نشود كسى كه برايش يار و معينى نيست .
سكينه مظلوم عرضه داشت :
يا ابتاه ردّنا الى حرم جدّنا يعنى اى پدر بزرگوار
ما زنان بىكس را به حرم محترم جدّمان برگردان .
امام عليه السّلام فرمودند :
هيهات لو ترك القطا لنام و غفى يعنى هيهات اگر مرغ قطا را به حال خود گذارند هرگز ترك آشيانه خود نكند، مقصود اين است كه اگر مرا به حال خود مىگذاردند
هرگز ترك وطن و حرم جدّ خود نمىكردم .
پس چون آن
جناب اين سخن ايراد فرمود بانوان مضطرب شده و يقين كردند كه آن حضرت تن به كشته شدن
داده لذا همه ايشان يكباره صداها را به ناله و افغان بلند كردند، پس آن حضرت ايشان را امر به صبر فرمود و ساكت گردانيد و
وداع را ناتمام گذاشته روانه
ميدان شد .
سخنان امام عليه السّلام با عمر بن سعد ملعون
امام عليه السّلام وقتى به وسط ميدان رسيد فرمود كجاست عمر بن سعد؟
آن ملعون نزديك آمد، حضرت فرمود : تو را ميان سه كار مخيّر مىگردانم تا يكى را اختيار كنى .
آن بىحيا عرض كرد :
آنها
كدامند؟
حضرت فرمود :
تتركنى
حتّى ارجع الى المدينة، الى حرم جدّى رسول اللّه يعنى اوّل آن است كه مرا مانع نشوى
و واگذارى تا اينكه اين بانوان بىكس را