بخواهى پيشتر از
برادر آب بخورى، نخورى، هيهات هيهات تو آب سرد بخورى و حسين شربت ناگوار مرگ بچشد اينكه
ديندارى نيست !!!
يا نفس من بعد الحسين هونى
فبعده ان كنت لا تكونى
هذا الحسين شارب المنون
و تشربين بارد المعين
هيهات ما هذا فعال دينى
و لا فعال صادق اليقين
سپس بربالاى شريعه آمد چشم لشگر
كه برعبّاس و مشگ آب آن كامياب افتاد بناى تيراندازى گذاردند پس از
هرطرف تير بجانب آن جناب مىآمد، حضرت راه خيمهگاه را پيش گرفت و
برلشگر حمله مىكرد و با كمال دقت و احتياط مشگ را حفظ مىكرد و تيرها را به جان مىخريد
و نمىگذارد كه به مشگ برسند و صار درعه كالقنفذ و زرهاش همچون خارپشت گرديد .
فرد
بباريد آنقدر تير درشت
زره برتنش گشت چون خارپشت
نامردى كه او را برص بن شيبان مىگفتند از عقب سر شمشيرى به دست راست
عبّاس زد فطارت مع السيف آن دست رشيد او با شمشير پريد به چابكى شمشير را با دست چپ از
زمين برداشت و به جنگ ادامه داد و لشگر را دور مىنمود و مىفرمود :
و اللّه لو قطعتم يمينى
انّى احامى ابدا عن دينى
و عن امام صادق اليقين
سبط النبىّ الطّاهر الامين
نبىّ صدق جائنا بالدّين
مصدّقا بالواحد الامين
ابو مخنف و طريحى در منتخب نوشتهاند : با همان دست چپ قتل
منهم رجالا و نكس ابطالا جمعى از دليران را كشت و فوجى از دلاوران را به خاك انداخت
مشگ هم به دوش آنقدر به خيام نمانده بود كه پسر سعد
ملعون فرياد كرد ويلكم ارشقوا القربة بالنّبل واى برشما لشگر نگذاريد عبّاس آب را به
خيام برساند مشگ