پيوسته مىخروشيد
و از آن نابكاران مىكشت تا بالاخره تشنگى و خستگى براو چيره شد
و دستش از كار افتاد سپاه پسر سعد
كه ضعف و خستگى او را مشاهده كردند باو هجوم آورده و وى را از سر زين به روى زمين كشيدند
و پيكر مطهّرش را پاره پاره ساختند .
شهادت عثمان بن على عليه السّلام
بعد از عمر بن على عليه السّلام برادرش جناب عثمان بن على عليه السّلام
محضر امام عليه السّلام آمد و اجازه گرفت و
روانه ميدان شد و اين رجز را خواند :
انّى انا عثمان ذو المفاخر
شيخى على ذو الفعال الطّاهر
هذا حسين سيّد الاخاير
و سيّد الصّغار و الكبائر
سپس برآن لشگر كفرآئين حمله برد و كارزار سختى نمود و گروهى از آن فاجران و فاسقان را به درك اسفل روانه كرد تا بالاخره خولى اصبحى
تيرى برپهلوى او زد و وى را برزمين افكند سپس مردى از بنى دارم براو تاخت و وى را شهيد
نمود و سر مباركش را از تن جدا كرد .
مرحوم محدّث قمى در منتهى الآمال مىنويسد : نقل شده كه سن مبارك اين جوان در وقت شهادت بيست و يك بود مرحوم ملّا
حسين كاشفى قاتل او را يزيد ابطحى معرّفى كرده است .
شهادت عون بن على عليه السّلام
پس از
عثمان برادرش عون بن على عليه السّلام كه جوانى بسيار نيكومنظر و زيبا سيرت بود عازم
ميدان شد ابتداء خدمت امام عليه السّلام رسيد و كسب اجازه نمود و محضر مباركش عرضه
داشت :
اى برادر به صرف من نيست كه مبارز طلبم زيرا در آن تأخير و توقّف مىباشد
و من در محاربه و مقاتله با دشمنان تعجيل دارم .