پس از
حريره يزيد بن مهاجر جعفى قدم در ميدان نهاد و در محاربه و مقاتله داد مردى و مردانگى
بداد آخر الامر از لباس حيات مستعار عارى رو به جامه خانه عنايت حضرت بارى آورد و ساكنان
ربع مسكون را كه در دامگاه بلا افتادهاند و در شاهراه فنا ايستاده به يكبارگى وداع
كرد رضوان اللّه عليه .
شهادت سيف بن حارث و مالك بن عبد سريع (52- 51)
مرحوم ملّا حسين كاشفى در روضة الشّهداء مىنويسد :
بعد از شهادت حجّاج بن مسروق سيف بن حارث بن سريع با پسر عمّ خود مالك بن عبد بن سريع گريهكنان به
سرعت تمام به پاىبوس فرزند خير الانام شتافتند، آن جناب پرسيد كه سبب گريه شما چيست؟
جواب دادند كه ما براى تو مىگرييم زيرا مىبينيم كه دشمنان تو را احاطه
كردهاند و دوستان بردفع ايشان قدرت ندارند .
امام عليه السّلام در شأن ايشان دعاى خير گفت .
آن دو مبارز كارزارى سخت كرده و داد نامدارى دادند و بسى سوار و پياده را از عرصه حيات به دروازه فنا و فوات فرستادند و آخر الامر از اين ظلمت
خانه پر وحشت و ملال روى به نزهت آباد قرب ملك متعال نهادند .
امام عليه السّلام برآن دو نوجوان كه با دل پرحسرت از
اين جهان برفتند گريست و
آمرزش ايشان را از حضرت غفور منّان استدعا نمود و فرمود : باتصادم مقتضيات تقدير جز در ساختن و تسليم شدن چه تدبير
فالحكم للّه العلى الكبير و اليه المرجع و المصير .