اى امّت تنزيل و حافظان قرآن، اين دختران را مىبينيد همه فروزنده اختران
آسمان نبوّت و ولايتند كه در اين صحرا ميان گروه اشقياء گرفتار شدهاند اگر چشم نيكى
به پروردگار داريد از اين آوارگان رعايت كنيد، سستى در كار
نياوريد .
شهيدان از آن حال گريان شدند
چو ماهى ابر تابه بريان شدند
بكوا بكاءا شديدا و قالوا يابن رسول اللّه نفوسنا دون نفسك الفداء و دمائنا
دون دمك الوقاء و اللّه لا يصل اليك و اليهنّ سوءا و فينا عرقا يضرب .
خروشى كشيدند از دل به زار
كه اى سبط محمود والاتبار
خلاص عيار روانهاى ما
فداى تو پيش از تو جانهاى ما
به دارنده آسمان و زمين
به عزّ جلال جهانآفرين
كزين بندگان تا يكى زنده است
نيارد كسى برتو اى شاه دست
حريمى كه ايزد نگهبان اوست
شب و روز جبريل دربان اوست
اگر چرخ بينند بچشم مكش
نبيند بديدار نامحرمش
امام عليه السّلام درباره ايشان دعاى خير نمود و فرمود : جزاكم اللّه عنّا خيرا
پس آن
خسته جانها و شكسته روانها از جا برخاستند با كمال ضعف و جراحت اذن گرفتند سلام دادند روى به جهاد آوردند .
شهادت دو برادر بنامهاى عبد اللّه غفارى و عبد الرحمن غفارى (22 و 23)
از جمله آنها دو برادر باتّفاق يكديگر گريان، گريان خدمت
امام عليه السّلام آمدند يكى را نام عبد اللّه و ديگرى عبد الرحمن الغفّاريان بودند چنانچه مرحوم سيّد در لهوف مىفرمايد، همينكه چشم امام
عليه السّلام برديده اشگبار ايشان افتاد كه مىگريند و مىآيند حضرت فرمود :
يا بنى اخى ما يبكيكما، فو اللّه انّى ارجو ان تكونا بعد ساعة قريرى العين
اى ياران جانى و اى برادران روحانى براى چه گريانيد، به
خدا قسم اميدوارم