بارى مرحوم صدوق در امالى نام اين بزرگوار را هلال بن حجّاج ذكر نموده
و مبارزه و شهادتش را پس از
شهادت وهب آورده است ولى مرحوم مجلسى و ديگران اسم مباركش را هلال بن نافع ثبت كرده
و فرمودهاند : شهادت اين بزرگوار پس از شهادت جمعى از امجاد بوده است .
بارى پس از
شهادت جمعى از اصحاب امجاد كه اسامى شريفشان ذكر شد دل آن بزرگوار به جوش آمد و علاقهاش
از اين عالم فانى قطع و ميلش به سراى باقى شدّت يافت از صف اصحاب جدا شد خدمت امام
عليه السّلام آمد و اذن جهاد گرفت و پس از اذن آن شجاع مظفّر و دلير غضنفر وسط ميدان ايستاد و باطراف نگريست
تمام لشگر گرنها كشيده آن صفدر را ديدند و بخود لرزيدند لذا خويشتن
را به عقب كشيدند، هلال كمان را از پشت به
سر چنگ درآورد به روايت محمد بن ابيطالب سيزده تن از
سران لشگر و به نقل ابى مخنف هفتاد تن از سپاه كفرآئين را هدف تير قرار داده و آنها
را به دار البوار رهسپار نمود .
به روايت محمّد بن ابيطالب آن دستپرورده اسد الله الغالب مكرّر اين رجز
را در عرصه كارزار مىخواند :
انا الغلام اليمنى البجلى
دينى على دين حسين و على
ان اقتل اليوم فهذا املى
فذاك رائى دالا فى عملى
برخى از اهل ذوق در ترجمه اين رجز گفتهاند :
من آنسر فرازم بيال يلى
بدين على و حسين و على
بدين روز اگر كشته گردم نكوست
كه عمرى مرا دل در اين آرزوست
مرحوم علّامه قزوينى در رياض الاحزان فرموده :
فلمّا طار جميع طيور كنانته من برج قوسه فنسى النّاس وجودهم من شدّة تحركه
و نوسه قبض على القائمه .
يعنى همينكه تمام مرغان تير از آشيانه تركش آن دلير پريد كمان را بيفكند و