متظلّم تمام همّت به طاعت و عبادت گماشتند و
دقيقهاى از گريه و مناجات كوتاهى ننموده و در تضرّع و زارى قصور
نورزيدند، ضجّه مشتاقانه و ناله عاشقانه از دل برمىآوردند، دل از جهان كندند و به
جانان پيوستند با محبوب بى زوال زبان حالى داشتند
مرحوم سيّد در لهوف مىنويسد :
بات الحسين عليه السّلام تلك اللّيلة، لهم دوىّ كدوى النحل
آن شب امام و اصحاب امام به طاعت و عبادت ملك علّام بسر بردند، مثل زنبور
عسل زمزمه قرآن و مناجات ايشان در آن صحراء پيچيده بود
و غلغله در كرّوبيان و ولوله در ملكوتيان انداخته بودند
شعر
برآموده با هم يكى زمزمه
چو زنبور نحل آمدى از همه
از آن غم شب تيره هامون گريست
فرات و شط و نيل و جيحون گريست
ملحق شدن سى و دو نفر از لشگر عمر بن سعد ملعون به لشگر حضرت امام حسين
عليه السّلام در شب عاشوراء
مرحوم سيّد در لهوف ملحق شدن سى و دو نفر از لشگر عمر بن سعد ملعون به
اردوى كيوان شكوه امام عليه السّلام را در اينجا نوشته و مرحوم صدر قزوينى آن را چنين تقرير نموده :
بسكه صوت مناجات و ناله و زارى اصحاب و صداى تلاوت قرآن از ايشان بلند
بود لشگر پسر سعد را بعضى دل به حال ايشان بسوخت سى و دو نفر
از شيعيان آل محمّد عليهم السّلام كه از فاضل طينت ايشان خلق شده بودند جبرا و كرها
همراه لشگر پسر سعد به كربلاء آمده بودند و در كار خود متحيّر
بودند كه چگونه خود را از ميان سپاه خلاص كنند، وقتى كه صداى
ناله اصحاب و زمزمه تلاوت قرآن به گوش ايشان
رسيد دل اين سى و دو نفر را كباب كرد به حال خود و