responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 387

از ترك و ديلم بودند و از ما همچنين درخواستى مى‌كردند، خواسته‌اشان را اجابت مى‌كرديم و حال آنكه ايشان اولاد پيغمبر هستند كلام عمرو بن حجّاج در ميان لشگر پراكنده شد آنان نيز رأى عمرو را تأييد كرده و گفتند :

رأى، رأى عمرو بن حجاج بوده و او درست مى‌گويد و اساسا ما كه عرب هستيم اين ننگ را به كجا ببريم كه بچه‌هاى پيغمبر ما از ما مهلت خواستند و امان طلبيدند ولى ما به ايشان مهلت نداديم .

عمر بن سعد عليه اللعنة وقتى اوضاع را چنين ديد گفت : سخن عمرو بن حجّاج راست است ما حسين را امشب مهلت داديم .

مقاله مرحوم حاج فرهاد ميرزا در كتاب قمقام زخّار

مرحوم حاج فرهاد ميرزا در قمقام مى‌نويسد :

هنگام هجوم لشگر به طرف خيام امام عليه السّلام عباس سلام اللّه عليه با حبيب بن مظاهر و زهير بن القين و هيجده سوار ديگر نزد آنها رفته سبب باز جست؟

گفتند : امير ما عبيد اللّه را امر چنين است كه حكم او را گردن نهيد و يا پيكار را آماده شويد .

ابو الفضل عليه السّلام فرمود : بارى اندك مشتابيد تا از مصدر امامت جواب بازآرم، عباس بخدمت آمد و منافقان بايستادند .

حبيب بن مظاهر، زهير بن القين را گفت اگر خواهى تو اين قوم را موعظت و نصيحت گوى و اگر گوئى تا من سخن كنم .

زهير گفت : نخست تو پند ده .

حبيب گفت : وه، چه زشت بندگان خدا كه شمائيد !! هيچ نيانديشيد كه على الصباح محشر خداوند خويش را ملاقات كنيد كه عترت و اهل بيت پيغمبر او را به شهادت رسانيده متهجدين و اخيار و ابرار و مجتهدين امّت را كشته باشيد؟ !

اسم الکتاب : از مدينه تا مدينه( مقتل) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد    الجزء : 1  صفحة : 387
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست