و بالاخره گردنش را
زدند، اين خبر منتشر شد و رعب و وحشتى در مردم ايجاد كرد لذا ديگر كسى جرأت مراجعت
ننمود و على الدّوام پسر زياد
لشگر به مدد عمر سعد مىفرستاد، فوجى بعد از فوجى و گروهى پس از گروهى، علمى پشت سر
علمى روانه مىكرد بطورى كه قاف تا قاف سرزمين كربلاء را لشگر فراگرفت و احدى از آنها
جرئت هزيمت و ياراى مخالفت را نداشتند و بمنظور اينكه از سپاهيان كسى فرار نكرده و
يا به لشگر امام عليه السّلام پناه نبرد
جاسوسان گماشته كه افراد را كاملا زير نظر و تحت مراقبت شديد
داشتند بارى از اكثر شهرها و ممالك همچون :
كنده، ساباط، مدائن، عباده، ربيعه، سكون، حمير، دارم، غطفان، مذحج، يربوع
خزاعه، حلب، نبط، بصره، تكريت، عسقلان، كرد و بلاد و شهرهاى ديگر .
امير لشگر عمر بن سعد ملعون و پسرش حفص
وزير و مشاورش بود، دريد را كه غلام بىباك و سفّاكى بود علمدار كل كردند، ابن ابى
جؤبه جاسوس و ابو ايوب سركرده بيلداران و عمرو بن حجاج سردار دست راست و شمر بن ذى
الجوشن سركرده دست چپ و
حرمله نابكار سردار تيراندازان و ابو الحنوق رئيس سنگ اندازان و سنان بن انس سردار
نيزهداران بود، اهل فن نوشتهاند لشگر از كربلاء تا دم دروازه كوفه پشت در پشت ايستاده
بودند .
خواندن شمر ملعون اماننامه ابن زياد را براى اولاد ام البنين
صاحب عمدة الطّالب فى نسب آل ابى طالب و نيز ابن شهرآشوب در مناقب و ديگران
نوشتهاند كه عليا مخدّره ام البنين زوجه محترمه شاه اولياء امير المؤمنين بود كه از
آن حضرت داراى چهار پسر بود
بنامهاى :
جناب حضرت ابو الفضل العباس سلام اللّه عليه، جعفر، عبد اللّه، عثمان .
پدر ماجد
اين بانو حزام بن عبد اللّه بن ربيعة بن خالد بن عامر بن