نامه را در هم پيچيد و
به قاصدى بادپا داد و او را روانه كوفه به نزد ابن زياد كرد .
حسّان بن قائد مىگويد :
وقتى
نامه پسر سعد به ابن زياد رسيد من در آنجا بودم، پسر زياد نامه را باز كرد و از مضمونش آگاه شد از روى استهزاء خنديد و گفت
الان اذعلّقت مخالبنا به
يرجو الخلاص ولات حين مناص
اكنون كه چنگالهاى ما
بدو فروشده خلاصى مىطلبد، او را هرگز رهائى نخواهد بود، آنگاه جواب نامه ابن سعد را
بدينگونه نوشت :
جواب ابن زياد از نامه عمر بن سعد
مرحوم مفيد در ارشاد مىنويسد :
ابن زياد ملعون در جواب نامه عمر بن سعد مخذول نوشت :
امّا بعد :
فقد
بلغنى كتابك و فهمت ما ذكرت فاعرض على الحسين ان يبايع ليزيد هو و جميع اصحابه فاذا
هو فعل ذلك رأينا رأينا و السّلام .
امّا بعد از حمد و ثنا نامه تو به من رسيد و آنچه را كه ذكر كردى دانستم، پس بيعت با يزيد را براو عرضه كن تا او و تمام يارانش آن را بپذيرند، پس اگر باين عمل گردن نهاد
آنوقت ببينم رأى ما درباره او چه خواهد
بود