بعد از منزل عقبه شرف دودمان عبد مناف ( مقصود حضرت امام حسين است )
منزل
شراف را به قدوم سعادت لزوم مشرف فرمود و ابن عبد ربه در كتاب العقد مىگويد :
خبر شهادت مسلم بن عقيل در منزل شراف معروض افتاد، آنگاه امر كرد تا بسى
آب برگرفتند و جانب مقصود توجه فرمود .
ملاقات كردن امام عليه السّلام با حرّ بن يزيد رياحى و ردّوبدل شدن
مكالمات بين طرفين
مرحوم محدّث قمى در منتهى الآمال مىگويد :
چون حضرت
سيّد الشّهداء عليه السّلام از بطن عقبه كوچ نمود به منزل شراف نزول فرمود و چون هنگام سحر شد امر كرد جوانان را كه آب بسيار برداشتند و از آنجا روانه گشتند و تا نصف روز راه رفتند در آن حال مردى از اصحاب آن حضرت گفت : اللّه اكبر
حضرت نيز تكبير گفت و پرسيد : مگر چه ديدى
كه تكبير گفتى؟
گفت : درختان خرمائى
از دور ديدم .
جمعى از اصحاب گفتند [1] : به خدا قسم كه ما هرگز در اين مكان درخت خرما نديدهايم .
حضرت فرمود :
پس خوب
نگاه كنيد تا چه مىبينيد .
گفتند : بخدا سوگند گردنهاى اسبان مىبينيم .
آن جناب فرمود :
و
اللّه من نيز چنين مىبينم و چون معلوم
فرمود كه علامت لشگر است كه پيدا شدند
به سمت چپ خود به جانب كوهى كه در آن حوالى بود