شمار مىرفت پس از گرفتن اين فرمان از امير خود از كوفه بيرون آمد و از نظم و نسق چيزى فروگذار ننمود، در هرسرحدّى گروهى انبوه
از سپاهيان گماشت و به تمام آنها سفارشات لازم را نمود .
رسيدن موكب همايون به وادى حاجر و نامه فرستادن آن حضرت به اهل كوفه
وگرفتارشدن حامل نامه
پس از
آنكه حضرت از ثعلبيّه خارج شدند همهجا طى طريق و قطع منازل مىفرمودند تا به منزل
حاجر رسيده و آنجا سرزمين وسيع و بزرگى است متعلّق به ارض نجد تل و عقبهاى دارد كه
آن را بطن الرّمه با تشديد ميم و بطن الرؤمه با همزه نيز خوانند، حضرت پاى كوهى منزل نموده و سرادق جلال برسر پا كردند :
فروشد به ماهى و برشد به ماه
بن نيزه و قبّه بارگاه
مرحوم شيخ مفيد در ارشاد مىنويسد : امام عليه السّلام در اين منزل به خط مبارك نامهاى براى اهل كوفه مرقوم
فرمودند و پس از ممهور كردن آن قيس بن مسهر صيداوى و به روايتى
به عبد اللّه بن يقطر [1] امر فرمودند تا نامه را به كوفه برده و آن را به نظر اهل آن شهر برساند
و تا آن ساعت كسى خبر شهادت حضرت مسلم بن عقيل را نياورده بود .
علّت انشاء نامه و مضمون آن
سبب نوشت اين نامه آن بود كه بيست و هفت روز قبل جناب مسلم بن عقيل نامهاى
به حضرت نوشت و در آن اظهار نمود كه اهل كوفه اطاعت و انقياد نمودهاند .
و جمعى از اهل كوفه نيز طىّ نامهاى به آن جناب بشارت داده بودند كه در
اينجا
[1] يقطر خادم رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود و
همسرش ميمونه در منزل امير المؤمنين عليه السّلام خدمتكار بود و عبد اللّه فرزند وى
سه روز جلوتر از امام حسين عليه السّلام بدنيا آمد و چون مادرش
حضانت امام حسين عليه السّلام را مينمود وى را برادر رضاعى حضرت خواندهاند .